با مرور دوبارهی مقاله، در کنار بررسی بیانات نویسنده در دوران رهبری نظام؛
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_21
#جلسه_127
توحید و ولایت
فقاهت، شریعت، فطرت
ضمانت اجرایی
با مرور دوبارهی مقاله، در کنار بررسی بیانات نویسنده در دوران رهبری نظام؛
اولا بهخوبی توانسته نسبت میان توحید و ولایت را تبیین کند،
ثانیا بهخوبی توانسته در طول تقریبا نیمقرن اخیر، همان دستفرمان را – حداقل در لایهی باورهای معرفتی – حفظ کند.
ایشان ولایت را تجلّی (شکوفایی) توحید در قوس صعود میداند، ولایت درواقع توحید صیروری است، توحید بهمعنای یکپارچهشدن و بههمپیوستن و یکیشدن است، که خب طبیعتا ریشته در تکوین و قوس نزول هم دارد.
در این فضای فلسفهی سیاسی غربآلوده، تفکر در مورد سازوکار سامان امور جامعه در اسلام سخت است.
از سوی دیگر، در این فضای فقهبسنده و متنمحور نیز، مشروعیتی برای مردم و فهم و خواست و ارادهی ایشان قائل شدن، سخت است.
کاملا حس میکنم که رهبری حضرات خمینی و خامنهای، گرچه بر فقه تکیه دارد ولی فرسنگها دور از فقاهتبسندگی است.
وقتی شریعت را در حوزه و فقه و قرآن و عترت محصور میکنیم، طبیعتا مشروعیت تمام امور هم جز با اتصال به این منابع تصحیح نمیشود. اما اگر فطرت مردم را گنجگاه نسخهی ناب شریعت بدانیم، آنوقت تعامل با این مردم هم بهکلی عوض خواهد شد.
بههرحال؛ مشروعیت ولیّ و حکومت را در اتصال آن به آسمان میجوییم، چراکه شریعت را در وحی و حجت ظاهری منحصر میکنیم، اما اگر نیمنگاهی هم به فطرت پاک و توحیدی انسان و حجت درونی داشته باشیم، اتصال و پیوستگی با آن هم از خاستگاههای مشروعیت خواهد بود.
شریعت مکتوب و تأملات تدبیری در فضای فکری شریعت، میتواند میثاق مشترک میان مردم مسلمان (و مردم و والیان) باشد که در قالب نظام ارزشی و هنجاری و بعضا قانونی، از حرکت جمعی مؤمنانه پشتیبانی میکند، اما برای سامان امور جامعه، و تدبیر اموری که شارع مقدس به تعطیلی یا بلاتکلیفی آن راضی نیست، به چیزی بیش از نظام ارزشی مشترک که فقط ضمانت اخروی دارد، نیاز داریم.
خلیفه یا ولیّ را بر جان و مال و ناموس مردم حاکم کنیم، اما صرفا به کنترل درونی و عقوبت و مؤاخذهی اخروی الهی دلخوش کنیم، تقریبا همان دستفرمانی میشود که اهلسنت در پیش گرفت!