چرا پروژه اصلاح جریان روشنفکری نگرفت؟!
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_15
#جلسه_151
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#لیبرالیسم #آزادی #عدالت #روشنفکری
✅ چرا پروژه اصلاح جریان روشنفکری نگرفت؟!
اگر بپذیریم جریان روشنفکری غرب هدف اولیه اش اصلاح بوده است سوال اساسی این است که چرا این همه تلاش و فکر و ایده به جایی که روشنفکران هوسش را داشتند نرسیده (و نخواهد رسید)
گره اصلی کار کجاست که هر چه می روند راه را نمی یابند؟
چرا نمونه های وطنی بعد از آن همه سر و صدا در مشروطه نهایتا تبدیل می شوند تئورسین رضاخان؟
آیا صرفا خطای در تشخیص بوده یا ضعف در تحقق هدف ها و یا راهبرد را غلط تشخیص داده اند؟
جالب اینجاست که بر خلاف جریان روشنفکری ایران که از روز اول وابسته و بیمار متولد شد(تعبیر آقا در دغدغه های فرهنگی) ، جریان روشنفکری غرب برخاسته از متن و مسائل بومی جامعه خودش بوده فلذا کارآمدیش به مراتب بیشتر از روشنفکری فشل و از آبادی به دور وطنی است. ولی با این همه باز هم این جریان نتوانسته شعارهایش را محقق کند. بلکه حتی روز به روز دنیا از آن دورتر می شود.
با توجه به تحلیلی که استاد بیان فرمودند شاید بتوان گفت اساسی ترین مشکل این نهضت اصلاحی تجویز داروی اومانیسم برای نیل به اصلاح بود و به عبارتی دیگر این اصلاح طلبی برخاسته از اومانیسم و تقویت کننده آن بود.
از همین رو باید گفت که انحراف اصلی همان نقطه ی شروع است. درست همان لحظه ای که “انسان” منقطع از توحید و انسانی که عبد نیست در جایگاه محور عالم قرار میگیرد.
نفی عبودیت الله (که روی دیگرش عبودیت نفس و طاغوت است) اولین و اساسی ترین طغیان بشر است. فساد و ظلم اصلی درست همان لحظه ای رقم می خورد که انسان با شعار حفظ کرامت در مقابل “رب” خود تکبر می ورزد و شان خود را بالاتر از بندگی تعریف می کند.
با این توضیح به نظر می رسد که صورت سوال اول دقیق نیست و شاید بهتر باشد آن را اینگونه مطرح کنیم:
چگونه ممکن است که جریان روشنفکری غرب که خود به نوعی تئوری پرداز این طغیان و فساد ریشه ای بوده (و هست) بتواند آزادی ، کرامت انسان و سایر شعارهای زیبایی که مدعی آن بوده را محقق کند؟!