وشش گفتمانی حیات انقلابی امروز با اندیشه‌یتوحیدی

#يادداشت_74
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#معيار_ارزيابي_ادعاي_توحيد
#اميد_فشندي
#جلسه_199

صوت جلسه‌ی «پوشش گفتمانی حیات انقلابی امروز با اندیشه‌یتوحیدی» را گوش دادم.
خلاصه جلسات را هم خواندم.

امتداد امروزين توحيد را #گفتمان_پيشرفت مي‌دانم و #راهبرد را هم الگوي اسلامي ايراني پيشرفت

پيش‌تر در گروه الگوي پيشرفت با مديريت برادر خاني مطلبي نوشته بودم كه اینجا به اشتراك مي‌ذارم:

الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت، مفاهيم ارزشمند و ‌شورآفريني را در ذهن مي‌شكفد و مي‌شكافد؛ از جمله #آينده

زاويه‌ي ديد و ورود بنده به الگو در اينجا، از ناحيه‌ي مفهوم #آينده است

با اينكه مقوله‌ي آينده در هويت ما شيعيان تنيده شده (مهدويت)، ولي متأسفانه اين مهم نقش فعالي در انديشه و مباحث فكري و عملي ما ندارد.

عملا هيچ طرح و برنامه‌ي خرد يا كلاني براي آينده نداشته‌ايم، از هيچ آرمان و افقي خبري نبوده است.

اين فقدان وقتي انديشه‌ي بزرگان و علماي شيعه را هم فرابگيرد، آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري به بار مي‌آورد (و آورده است!)

دقت كنيد!

منظور‌ بنده، پرداختن به آينده از موضع فعال در دو ساحت انديشه و اقدام است، نه انفعال.

بنده نارسايي در دو مقوله را منشأ اين فقدان مي‌دانم:

يكي مقوله‌ي مهدويت
و ديگري مقوله‌ي قدر و سرنوشت

يعني فهم و باوري كه شيعيان (و عموم مسلمانان) نسبت به اين دو مقوله دارند، ايشان را در مقام عمل به انفعال در برابر حال و آينده مي‌كشاند.

در چنين فضاي فكري، طبيعي است كه نداي آينده‌نگري و طرح و الگويي براي آينده داشتن (ريختن)، نه تنها شنيده نمي‌شود، بلكه در تقابل با عقايد و باورهاي اصيل ديني و شيعي شمرده مي‌شود(مخصوصا در تقابل با مهدويت).

در مقابل، تمدن غرب را مي‌توان مظهر اسم فعال خداوند دانست!

آينده‌نگري، آينده‌پژوهي، طرح‌ريزي و تصويرسازي از آينده، در تمام ساحت و لايه‌هاي فكري و عملي غرب ريشه دوانده: از اقتصاد تا هنر و رسانه و سياست و حكومت و …

جريان اصلاحات ديني در دو سه صده‌ي اخير و سرانجام، طيف رهبران نهضت اسلامي، همه داراي فهم‌هاي راقي و سازنده از مقوله‌ي مهدويت و سرنوشت بودند و لذا به اصلاح و انقلاب و … اقدام كردند.

جالب است كه در روان‌شناسي و حتي فيزيك جديد، آنجا كه به مقوله‌ي آگاهي و جايگاه آن در ساختار وجودي انسان مي‌پردازند، #آينده‌نگري و قدرت پيش‌بيني (طرح‌ريزي) آينده را مقوم اصلي آگاهي و در مراتب بالا، خصوصيت بارز رهبري اجتماعي مي‌دانند!!

ميچيو كاكو در كتاب آينده‌ي ذهن، به نقل از دنيل گيلبرت استاد روانشناس هاروارد، مي‌نويسد:

«بزرگترين دست‌آورد مغز آدمي عبارت است از توانايي در تصور كردن اشياء و صحنه‌هايي كه در قلمرو واقعيت وجود ندارد، و همين توانايي است كه به ما امكان مي‌دهد درباره‌ي آينده بيانديشيم. به قول يك فيلسوف، مغز آدمي «ماشين پيش‌بيني» است و «ساختن آينده» مهم‌ترين كاري است كه مي‌كند». (ص۶۰)

در جاي ديگر مي‌نويسد:

«انسان‌ها حس به‌خوبي توسعه‌يافته‌اي درباره‌ي آينده دارند و كمابيش دائما برنامه‌ريزي مي‌كنند. ما پيوسته در مغزمان به شبيه‌سازي واقعيت مي‌پردازيم… در واقع ما آدم‌هاي ديگر را بر اساس توانايي آنان در پيش‌بيني كردن موقعيت‌هاي پيش رو و فرمول‌بندي كردن راهبر هاي عيني، رده‌بندي مي‌كنيم. بخش مهمي از رهبري عبارت است از پيش‌بيني وضعيت‌هاي آتي، سنجيدن پيامدهاي ممكن و در پي آن، تبيين اهداف عيني… اين كار نيازمند درك و فهم بسيار پيچيده‌اي از عقل سليم و قواعد طبيعت است». (فيزيك آينده، ص۱۳۵)

خلاصه‌ي حرف بنده : مقوله‌ي #آينده نقشي محوري در مبادي و متن الگو دارد، لذا براي درگير كردن نخبگان در طراحي و گفتمان‌سازي و اجراي آن، بايد به نارسايي‌هاي موجود نسبت به مقوله‌ي آينده (ذيل دو گزاره‌ي اعتقادي #مهدويت و #سرنوشت) رسيدگي كرد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها