معیار بودن نقش مردم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ایمان_نیک_گفتار
#مردم_سالاری
#معیار_بودن_نقش_مردم
#یادداشت_18
#جلسه_210
🔸معیار بودن نقش مردم
اینکه مردم نقش معیار در درستی کارها دارند به چه معناست؟
آیا این به معنای آن است که هر کاری را باید در جامعه به مدد اراده ی عمومی جلو ببریم و اگر از ابتدا حضور اراده ی مردمی وجود نداشته باشد، نباید دست به آن زد تا زمانی که اراده ی عمومی همراه شود؟
حل مساله به واضح شدن آن است که بدانیم ما از برجسته کردن اراده ی مردمی چه می خواهیم؟
1. می خواهیم مردم مسئول بار بیایند و قائم بنفسشان باشند
2. می خواهیم ضمانت تداوم قدرت حاکمیت اسلامی را تامین کنیم
3. ….
این دو در نظر اول کمی شبیه سعادت فرد و جامعه هستند اگرچه که مورد اول نیز از حیث اجتماعی مطلوب است نه صرفا فردی.
باید مشخص کنیم که در نظام ارزشی ما کدام یک مهمتر است و ما در اصل می خواهیم به کدام برسیم؟
اینکه مردم خودشان امام بشوند یا اینکه قدرت حاکمیت اسلامی تداوم داشته باشد؟
این دو با هم بی ارتباط هم نیستند، از طرفی قیام مردم به اداره ی خود خودش عین قدرت است همان قدرتی که هر حاکمیتی به دنبال آن است. از طرف دیگر قدرت حاکمیت، زمینه رشد و تکمیل مردم در جهت قیام به نفس را فراهم می سازد.
این درست است که #قیام به معنای درونی و معنوی اش که همان بعثت درون و هجرت الی الله است ارزش اصلی و جامع همه ی ارزش های انسانی ست اما لزوما هم نباید آن را مساوی این دانست که در هر مصداقی باید کار را به دست مردم سپرد و منتظر ماند، صحنه اقتضائات پیچیده تری دارد، گاهی باید کار را جلو برد و در ادامه اراده ی مردمی را همراه کرد، گاهی برای همان مطلوبیت فعال شدن اراده ی عمومی باید خودت کار را جلو ببری.
آنچه که مهم است این است که حرکت کلی و سیاست گذاری های اصلی به فعال سازی اراده های عمومی مردم و حضور خود آنها معطوف شود و دولت ها به هر بهانه ای دایه های دلسوزتر از مادر نشوند.
صحنه ی انقلاب و وضعیت فعلی جهان به دلیل پیچیدگی هایش قطعا به فرمول های دیگری غیر از معیار بودن مردم نیاز دارد اگر چه که این بیت الغزل همه ی آنها باشد.