جهاد اکبر كدام است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_49
#جلسه_223
#پاسخ_به_اشکال_برادرفشندی

1⃣ بخش اول

بنا داشتم ادامه یادداشت هویت و بحث رابطه خلاقیت و هویت را ذیل درگیری ادامه دهم اما از آنجا که اشکال جناب فشندی را حائز اولویت بر این بحث دیدم، لذا این یادداشت را اختصاص به پاسخ گویی به این اشکال خواهم داد که چه قبول افتد و در نظر آید.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ سَرِيَّةً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ.(وسائل الشيعة، ج‏15، ص: 161)
در روایتی از نبی ختمی مرتبت صلوات الله علیه مطرح می شود که ایشان گروهى را به جنگ با كفار فرستادند و چون بازگشتند، فرمودند: خوشا به حال مردمى كه جهاد اصغر را به پايان رسانده و جهاد اکبر بر ايشان باقى مانده است! سؤال شد: اى رسول خدا! جهاد اکبر كدام است؟ فرمود: جهاد با نفس‏!

از آنجا که همیشه و همیشه تقدس جهاد اکبر برای ما از ذیل این روایت شکل گرفته و در تمامی وعظ ها شنیده ایم و شنیده ایم که جهاد با نفس از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است اما هیچ گاه برنگشتیم تا این روایت را با نگاهی ذیل منطق مقام بحث فهم کنیم، لذا است که جهاد اکبر را به اولویتی و طرازی غیر مطلوب در المان های هویت شیعی قرار میدهیم.

روایت فوق وقتی بحث از جهاد نفس را مطرح می کند و این جهاد را جهاد اکبر در مقابل جهاد اصغر می نشاند، زمانی است که خود پیامبر گروهی را وارد معرکه و نبرد سخت کرده و آنها از این نبرد پیروزمندانه بازگشته اند که اتفاقا در اینجا روایت تعبیر صریح دارد که «فلما رجعوا»؛ آنگاه حضرت دم از جهاد اکبر می زنند.

لفظ «مرحبا بقوم» خود دلیل دیگری است از اینکه جهاد اصغر مقدم بر جهاد اکبر است و چه بسا امکان ندارد کسی وارد عرصه جهاد با نفس شود بدون اینکه از مسیر و صراط جهاد اصغر گذشته باشد.

به تعبیر دیگر و توجهی بالاتر، حتی می توان گفت زمانی این جهاد با نفس مورد ارزش و مرحبای ولایت قرار خواهد گرفت که این جهاد اکبر متاخر از جهاد اصغر باشد و مقدمات سلوکش را از جهاد اصغر گذرانده باشد لذاست که روح این حدیث و آهنگ آن را ازابتدای متن کتاب روح توحید، می شنویم و گویی که از همان ابتدا سلوک توحیدی با میدان کشیدن جهاد اصغر شروع می شود.

قبلا هم عرض شده بود که در روایتی از امام زین العابدین علیه السلام داریم که ما به فرزندانمان قبل از «هر چیزی» جهاد نبی را می آموزانیم و این تقدم خود دلیل دیگری است بر اینکه اگر ولی در سیر تکامل خاص خود، اتصال دائمی به نور الانوار دارد و کسب فیض می کند صراط کسب فیض را از این درگیری دیده و قرار داده اند.

در تکمله گزاره های فوق، نمی توان قلم را برداشت و از جملات پیام قطع نامه صرف نظر کرد که
«در آینده ممکن است‏‎ ‎‏افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمرۀ خونها‏‎ ‎‏و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفۀ شهادت بیخبرند و‏‎ ‎‏نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و‏‎ ‎‏بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد‏‎ ‎‏نمی سازد. و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصلۀ طولانی را باید بپیماییم و‏‎ ‎‏در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم(29/4/67)»

و باید این بیان قدسی هم نگاهی کنیم شاید اندکی دلمان را روشن شود که آنگاه که برای بی‌عملی مان توجیهات سلوکی جهاد اکبر بلند کردیم و کنج های بی خطر را برای موت اختیاری انتخاب کردیم چه بسا خدا می بیند:

«مثلاً از جمله‌ی چیزهایی که خیلی ذهن بنده را مشغول میکند به عنوان یک مسئول، خطاب به حضرت یونس (سلام ‌الله ‌علیه‌) است که ایشان یک حرکتی انجام دادند که ناشی از یأس و خستگی بود یعنی قومشان به ایشان جواب ندادند؛ آن وقت خدای متعال به این پیغمبر که یک عمر هم در [بین] این جمعیّت زحمت کشیده بود و خستگی برای او معنا نداشت میفرماید: وَذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه؛(۱۲) خیال کرد ما به او سخت نخواهیم گرفت؛ نخیر، بر او سخت میگیریم؛ و سخت هم گرفت و آن مجازات کذائی برای جناب یونس به وجود آمد. بنده غالباً وقتی که احساس بی‌عملی میکنم -چه در خودم، چه در دیگران، چه در مسئولین- به یاد این [آیه] می‌افتم که «فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه»؛ خیال میکنیم که این بی‌توجّهی، بی‌اهتمامی، بی‌عملی موجب واکنش تند از طرف حضرت باری‌تعالی (جلّ جلاله) نخواهد شد؛ چرا، خواهد شد؛ یعنی این معنا عملیّاتی میشود برای ما، عینی میشود و خودش را نشان میدهد.(4/12/99)»

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها