مراحل کبر،
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_41
#جلسه_225
🔶شرح ما وقع:
صحبت از مراحل کبر، از خودپسندی تا استکبار بود. فرمودند که استکبار به معنای خود را برتر از حق دانستن است و امروز مصداق این استکبار، مکاتبی هستند که خود انسان را محور قرار داده اند و واقعیتی فرای انسان را نفی می کنند و می گویند محور خود من هستم و آنچه من می اندیشم، و آنچه می پسندم صحیح است. این ها اگر صحبت از اخلاق می کنند، از اخلاقی نسبی سخن می گویند که خودش بی اخلاقی است.
پرسشی در جلسه مطرح شد و آن هم این که این حرف هایی که روشنفکران و غربی ها می زنند همان حرف های علما و عرفای ماست.
پاسخ استاد هم البته دقیق بود. این که تفاوتی وجود دارد و آن هم این است که علما و عرفای اسلام همه به واقعیت و حق معتقدند.
🔷اما بعد:
1. بعد از توجه مداوم و دائمی به اشتباه روشنفکران و غربی ها در نفی حقیقت و واقعیت، شناخت نظرات مختلف آنها خالی از لطف نیست. چه بسا برای رشد اندیشه کلامی انقلابی ما لازم باشد.
2. این که غرب در موضوعی افراط و یا اشتباه می کند، نباید ما را از تفکر راقی اسلامی مان دور کند. در اندیشه اسلامی، شاید به ظاهر شباهت هایی به آنچه امروز غرب به آن رسیده است، یافت شود اما باید توجه داشت که ظرافت های خاصی در اندیشه اسلامی وجود دارد.
مثلا اگر در علم اصول صحبت از قطع و حجت در مقابل یقین بالمعنی الاخص می شود، غرضش همان پلورالیزم یا نفی واقعیت نیست. اصولیون در کنار حجیت قطع و بحث معذریت ومنجزیت، صحبت از مصلحت سلوکیه می کنند. صحبت از دایر مدار مصالح و مفاسد واقعی بودن احکام می کنند.
یا اگر عرفا از اهمیت خود انسان و سیر انفسی می کنند، نفی حق منظورشان نیست.
یا اگر اهل ذکر، از اهمیت ذکر و آثار نامحدود تکوینی آن می گویند، یا اگر جایگاه نیت در روایات این قدر ارزش پیدا می کند، همه این ها اگر چه شباهت هایی با غرب دارد، اما دقت هایی دارد که بسیار از اندیشه غربی متفاوت می شود.
غرض آن که به صرف این که این اندیشه شباهت با غرب دارد، نباید منکرش شد و یا کتمانش کرد. بلکه باید به تفصیل و روشن تر تبیینش کرد. که از این راه است که می توان اقتدار مکتب اسلام نسبت به سایر مکاتب جدید و قدیم را نشان داد.