حرفهای فطری بشر
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_39
#جلسه_227
معرفی یادداشت: در بحثی که در انتهای جلسه ی امروز مطرح شد، ابتدائا نکته ی خوب قابل پیگیری ای مطرح شد ولی در ادامه از یک بحث اصلی تعیین کننده به بحثی فرعی کشیده شد. در این یادداشت قصد دارم سعی کنم آن مطلب اصلی را کمی بالا بیاورم.
بحث از اینجا شروع شد که : یک پارادوکس قابل تامل وجود دارد و آن این است که قدیمی ترین سخن های بشر ( که حرفهای فطری بشر است ) همیشه نو اند، و همیشه جهت بخش هستند.
وجه نو بودنشان این بیان شد که چون همیشه نفس انسان به رذائل می گرود و می کشاند همیشه از این سخن ها فاصله می گیرند و …
در توضیحح این مساله پس از ذکر نکاتی در مورد نفس و حکومت نفس و غرایز، گفته شد که دین هم اتفاقا دعوتش و گزاره هایش خیلی ساده و ناظر به کنترل همین غرایز و .. هستند. و استشهاد شد شد به پیمان عقبه ی اول که پیامبر اکرم (ص) در ملاقاتی که با برخی اهل یثرب داشتند نکاتی را به عنوان پیمان با ایشان مطرح کردند که خیلی چیز های ساده ای بودند و …. از قبیل دروغ نگویید، فحشا مرتکب نشوید و ..
اما این تلقی با برخی تلقی های معمول ما سازگاری نداشت: 1- دین پیام فطرت را می آورد 2- پیام ادیان و دعوتشان همیشه محبوب و نجات بخش بوده است.
لذا سوال پیش می آمد که اگر فرمایش استاد درست باشد پس تکلیف دو چیز باید روشن شود:
1- پیام انبیاء ع واقعا چه بوده است؟ چه چیزی می توانسته عامل موفقیت انبیاء (ع) و نجات بخشی پیام ایشان باشد ؟
2- پیام فطری و دعوت فطری دقیقا چه پیام یا دعوتی است؟ چه فرقی با پیام غریزه دارد؟ چه فرقی با پیام نفس دارد و …؟
که البته در این بحث ها می شد پای این بحث ها را هم باز کرد که آیا اصلا واقعا انبیاء (ع) موفق بوده اند یا شکست خورده اند؟
آیا محبوب بوده اند یا منفور بوده اند؟
آیا گرویدگان به انبیاء ع کسانی بودند که پیامی فطری را دریافت و فهم کرده بودند؟ یا کسانی بودند که از ظلم و ستم و فلاکت دنیوی خویش به ستوه آمده بودند و دنبال راه نجاتی از این وضعیت خودشان بودند؟
و …
که شاید میوه ی اصلی بحثهای ما این ها نباشد، هرچند این ها هم سرفصل های فکر آفرینی هستند.