اقتصاد یکی از اقسام حکمت عملی بود

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_70
#جلسه_228

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰 بخش_اول

✅استاد علوی

🔹کار فقه حکم کردن بر موضوعات است

🔹موضوع فقه وضع حکم برای موضوعات است.

🔹موضوعات دو نوع اند:
۱.اختراع شرع است
۲.اختراع شرع نیست- عرف این موضوعات را به ما میده

🔹در اقتصاد، بحث موضوعات است نه احکام

✅ استاد خسروپناه

🔸اقتصاد یکی از اقسام حکمت عملی بود

🔸درست است کار فقه حکم کردن برای موضوع است، لکن باید موضوع را درست شناخت
اقتصاد را باید با مبانی آن دید تا بتوان موضوع را درست شناخت و درست حکم کرد.

🔸اگر مبانی فلسفی را مد نظر قرار ندهیم، موضوع را درست نشناخته ایم. لذا حکم درستی نیز نمی توانیم بکنیم.

🔸از قرن ۱۹ به بعد این ۳ مبنا پذیرفته شد:
۱- اصالت انسان۲- اصالت عقل خود بنیاد ۳- اصالت دنیا
همه ی مکاتب اقتصادی عصر حاضر این مبانی را قبول دارند.

اقتصاد سرمایه داری(عقل بسندگی) یا مارکسیستی(مادی گرایی) از دل این سه مبنا شکل گرفته است. لذا وقتی اینها را پذیرفتید یعنی مبانی آنها را هم پذیرفته اید. یا نفی مطلق خداوند و یا نفی توحید در ربوبیت
لذا اگر میخواهید حکم کنید که نظام سرمایه داری یا سوسیالیستی حلال است یا حرام، باید موضوع را درست با این مبانی بشناسید.

🔸اگر توحید در ربوبیت را پذیرفتیم نمیتوانیم این نظامات اقتصادی موجود را بپذیریم. این پارادوکس است
با استفاده از شیوه ی اصول فقهی میتوان از دلالت های التزامی بین آیات و روایات قواعدی را استخراج کنیم و با استفاده از این قواعد مکتب اقتصادی اسلام را ارائه دهیم که با هیچ مکتب دیگری سازگاری ندارد.

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰بخش دوم

❇️استاد علوی

🔹اینکه در یک جهت با یک مکتب اشتراک داشتیم، معنایش التزام به تمام آنچه که آنها می‌گویند نیست. در خود کاپیتالیسم و سرمایه‌داری، از نظر فکری مکاتب مختلف هست.

ممکن است برخی مکاتب در سطح کلان پشتوانه های فلسفی داشته باشند ولی اینکه تمام فعل و انفعلات بشر ( مخصوصا عموم افراد عادی) را مبتنی بر فلسفه بدانیم، درست نیست. لذا میتوان یک بنا را که بشر انتخاب کرده اخذ کرد لکن مبنا را اخذ نکرد.

🔹فلسفه ی اسلامی نداریم. بلکه فلسفه ی مسلمین داریم. لذا اسناد فلسفه به اسلام اشتباه است. لذا هم اینکه بگوییم پشتیبان همه ی گزاره های اقتصادی مبانی فلسفی است اشتباه است و هم اینکه بگوییم این فلسفه با فلسفه اسلامی در تضاد است.

🔹دلیل رجوع به عقلا این است که عقل حجت باطنی است و این عقل به انسان فکر داده که بنا درست کند.

🔹توقع اینکه تمام علوم را از انبیا و دین بگیریم، توقع درستی نیست.. علوم بر اساس نیاز بشر ایجاد میشود.

❇️استادخسروپناه

🔸اسلام با سرمایه و مالکیت مخالف نیست. بلکه با سرمایه داری و کا\یتالیسم مخالف است. با این مکاتب مخالف است.

🔸نمی‌توانید بگویید کاپیتالیسم را قبول دارم اما عقبه فلسفی‌اش را قبول ندارم. مگر دست من و شماست که بشود گفت این را قبول دارم و آن را قبول ندارم؟ مانند کسی که بگوید من حرکت جوهری ملاصدرا را قبول دارم، اما اصالت وجود را قبول ندارم

🔸عقل بسندگی و نص بسندگی را قبول نداریم. لکن اینها از محل بحث خارج است. محل بحث علم اقتصاد نیست بلکه مکتب اقتصاد است.

🔸اسلامیت یک حکم به تأسیسی بودن حکم نیست، به امضائی بودن حکم هم است.

آنچه که بنای عقلا است، شارع یا به‌صراحت با روایت یا با سؤال و جواب تأیید کرده، یا مطلق یا با تصحیح و اصلاح؛ چرا که گاهی در طول زمان عقلا هم انحرافاتی پیدا کرده‌اند، و امام اصلاح می‌کند. اینها همه اسلامی هستند.

🔸انواع سیره عقلا:
1- سیره عقلا در عصر معصوم که مورد تایید معصوم واقع شده است- این نوع قطعا اسلامی است

2- سیره عقلا در عصر معصوم که مورد تایید یا ردع معصوم واقع نشده است- طبق مبنای اصولی کفایت عدم ردع، این نوع هم اسلامی است

3- سیره عقلا بعد از عصر معصوم (سیره عقلایی مستحدثه)- اینجا محل نزاع است-

نظر بنده این است که باید سراغ قواعد رفت. اگر توانستیم بنابر قاعده‌ای امضاء یا عدم ردع را تأیید کنیم، این سیره عقلای مستحدثه قابل پذیرش است و الا فلا.

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰بخش سوم

❇️استاد خسروپناه

🔹عقلا بما هم عقلا نظرشان حجت است. نه عقلا بما هم سوسیالیست.

اگر منشأ حکم عقلا بماهم عقلا، عقل بماهو عقل باشد، به خاطر ملازمه ی عقلیه امضاء شارع هم لازم نیست و حجت شرعی است- اگر منشائش عقل نباشد نیاز به امضا و عدم ردع دارد.

🔹منشا بسیاری از سیره های عقلایی، عادات و ایدئولوژی هاست. سیره ی عقلا در مکاتب اقتصادی، سیره عقلا بما هم عقلا نیست. مبتنی بر حکم عقل بما هو عقل نیست. بلکه سیره عقلا بما هم سوسیالست یا کاپیتالیست است.

🔹ممکن است پس از بررسی تطابق قواعد فقهیه، در جایی حرف سوسیالیست‌ها را تأیید کنیم و یک جایی حرف کاپیتالیست‌ها را در آن قسمت تأیید کنیم و معنایش این نیست که کاپیتالیسم را با مبانی فلسفی آن قبول کرده‌ایم. چون اینجا جواز آن را با معیار فقهی تأیید کرده‌ایم، اما وقتی جواز آن را با معیار فقهی تأیید کردیم، اسلامیت‌اش را پذیرفته‌ایم، ولو منشأ عقلایی داشته باشد.

❇️استاد علوی

🔹ما اصلاً مسئله سرمایه‌داری و کاپیتالیسم مدّنظرمان نیست. چیزی که درباره آن صحبت داریم [این است که] ممکن است مشترکاتی در جهاتی بین ما و بعضی از مکاتب باشد. این هیچ دلیل تعبّد به آن مکاتب نیست.

🔹سیره‌ای که ما تعبیر می‌کنیم، عبارت است از آن بناء عقلایی در مقام عمل که باید ریشه عقلی داشته باشد که حجت باطنی است، و برای دوام نظام عقلایی است که نظام جامعه‌شان باشد.

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰بخش چهارم

❇️استاد علوی

🔹 ما به‌عنوان فقیه در فقه، حکم‌مان را می‌بریم روی این موضوع؛ این موضوع عقلایی که هیچ اشکالی هم ندارد. به این معنا است که فقه‌الاقتصاد پیدا می‌شود، و احکام اقتصادی ایجاد می‌شود. اما اینکه در اینجا ما مکتبی در قبال سایر مکاتب و یک مکتب مستقل داریم، البته در مقام گفتن ایرادی ندارد، و ما هم پز می‌دادیم و می‌گفتیم مکتب اقتصادی اسلام.

لکن لازمه‌اش این است که اگر گفتیم مکتب، برای تمام فعل و انفعالات و مشکلاتی که پیش می‌آید باید راهْ پیش‌بینی کنیم. باید راه داشته باشیم. آیا بر اساس این امضاءها یا عدم ردع، می‌توان این راه‌ها را در مشکلات پیش‌بینی کرد.

🔹آیا شرع وظیفه‌اش این است که همه علومی که مردم و اتباع نیاز دارند، به آنها ارائه بدهد؟ آیا این کار لزومی دارد؟ آیا کار شرع این است؟ یعنی رسول‌الله که در مدینه مبعوث شدند، مشکل اقتصادی بود که حضرت برای رفع آن آمد؟ یا اقتصاد مدینه با اقتصادی که در مکه بود تفاوت اساسی پیدا کرد؟

بله، شرع به انصاف بیشتر ارشاد می‌کند. شرع به رعایت حال طرف ارشاد می‌کند: أقاله الله. از این احکام ارشادی زیاد داریم. اما اینها آیا مکتب درست می‌کند؟

🔹در احکام امضائی برای فهمیدن حکم باید به آن حدودی که در بین عقلا است مراجعه کنیم. بالا و پائین کردن‌اش دست شرع نیست، دست عقلا است

🔹ما اگر بخواهیم این مال را تعدیل کنیم، باید از عناوین ثانویه استفاده کنیم. عیبی ندارد که مالیات بر اجتماعات ببندیم، اما اصل‌ شرع در اینجا برای گفتن چه دارد؟ لذا می‌بینیم که در اسلام این معنا هست که آن کسی که سرمایه زیاد دارد، اگر می‌خواهد فردای قیامت روی سرش سایه‌ای باشد، باید به اوقاف و موقوفات بپردازد و کارهای خیر کند.
لذا شرع بنابه اساس دیگری در این موارد تأثیرگذار است. روش شرع با روش آنها متفاوت است. اما این دیگر اقتصاد نیست، اخلاق است. این به آن جهت ارشاد برمی‌گردد که شرع دارد.

❇️استاد خسروپناه

🔸 باید معنای مکتب دقیق مشخص شود تا محل نزاع مشخص گردد

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها