پاپ فرانسیس
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_41
#یادداشت_42
#یادداشت_43
#جلسه_229
#جلسه_230
#جلسه_231
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب پاپ فرانسیس اخیرا و در سال 1399 هجری شمسی و 2021 میلادی به کشور عراق سفر کرده و با حضرت آیت الله العظمی سیستانی ( حفظه الله ) دیدار کرده است.
برخی تحلیل گران این دیدار را یک دیدار « تاریخی » عنوان کرده اند. چه این توصیف را صحیح بدانیم و چه ندانیم جا دارد نگاهی به بستر تاریخی این رخداد داشته باشیم، تا ببینیم حتی اگر وصف تاریخی برای این ملاقات صحیح باشد در امتداد چه وقایعی و ذیل چه هویت هایی این رخداد صورت گرفته است.
البته پیش از این شایسته است از همین منظر شهر مقدس و عظیم الشلان نجف اشرف را که این دیدار در آن رخ داده است مورد توجه قرار دهیم. این شهر مدفن وصی آخرین پیامبر خدا(ص) است. مردی که تمام عمر خویش را به اقامه ی مجاهدانه ی توحید پرداخته است. از دوران مبارزات مکی و مدنی در عهد رسول الله (ص) گرفته تا دوران 5 ساله ی حکمرانی وی.
در کارنامه ی زندگی 63 ساله ی آن مرد بزرگ اعمال بزرگ و تاریخ سازی به چشم می خورد از قبیل: اجابت دعوت پیامبر خاتم (ص) در دعوت عشیرة الاقربین و قیام برای نصرت ایشان، مقاومت در دوران تحریم شعب ابیطالب، امداد به هجرت رسول خدا (ص)، نبرد تعیین کننده در جنگ بدر و احزاب و فتح خیبر ( قلعه ی نفوذ ناپذیر یهودیان در اطراف مدینه )، و حضور فعال در فتح مکه و شکستن بت های داخل کعبه .
و همین طور حکومتی اصلاح گر و عدالت گستر و به دور از ظلم و تبعیض که با تمامی مظاهر فساد و موانع زندگی سعادتمندانه ی بشری سر ستیز داشته است و سه نبرد بزرگ را فاتحانه پشت سر گذاشته است.
نبرد با معاویة بن ابیسفیان که حکومتی مفسدانه بر اساس زر و تزویر داشت و حاضر به همکاری در حکومت عدالت گستر نبود.
نبرد با متنفذین اجتماعی و ثروتمندانی که جریان بدون تبعیض را نمی پذیرفتند
و نبرد با کج فهمانی که با بی خردی در همه ی برهه ها عملا مانع گسترش حق می شدند و نهایتا رو به تکفیر و کشتار و ظلم به نام دین آوردند.
دوران وصایت این ولیّ تامّ الهی با ترور وی توسط برخی از همین دشمنان در حالی به پایان رسید که او گام های مهمی را برای اصلاح زیر ساخت های اجتماعی ناظر به سعادت بشر برداشته بود و جریان اجتماعی عمیقی که امروزه آن را با نام « شیعه » می شناسند بنیان نهاده بود و خط مشی همیشگی اصلاح و عدالت گستری و پی ریزی حیات سعادتمندانه ی بشری را تعیین فرموده بود.
نجف اشرف که جناب پاپ بر آن وارد شدند مدفن چنین مردی است. و اساسا تجمع شیعیان در آن شهر برآمده از ارادت تاریخی و جاودانه ی ایشان است به سیدالاوصیاء (ع) و مشی و مکتب حق گستر وی.
هویت شیعی اگر چه در حیویت و زنده بودن خویش با فراز و نشیب همراه بوده است اما همواره دارای این قهرمانان و این آرمان ها و اهداف و ارزش ها بوده است، به همین منظور همواره توسط قدرتمندان مفسد مورد شدید ترین فشار ها و ظلم ها قرار می گرفته و همواره تلاش می شده تا تعالیم اصلاح گرانه ی شیعی به مرحله ی ابراز نرسند و هر گاه بروزی از این تعالیم سر میزده مورد سرکوب قرار می گرفته است.
کاستی ها و نارسایی هایی نیز در طول تاریخ برای این هویت پدید آمده بود، عدم دسترسی آنان به حکومت و تجربه ی حکمرانی، و عدم تطبیق و مساله شناسی و تحقیق ناظر به اصلاح حیات اجتماعی در بسیاری از تلاش های علمی علمای شیعه در سالیان دراز، و برخی تجارب شکست خورده در بستر اقدامات و مبارزات اصلاح گرانه ی اجتماعی صد و پنجاه سال اخیر همه و همه وضعیت خاصی را برای این جریان در کمتر از صد سال گذشته پدید آورده بود.
شکست جریانات اسلامی در واقعه ی انقلاب مشروطه که عملا به رهبری مرحوم آخوند خراسانی (رحمت الله علیه ) حرکت می کردند، به نحوی که هم مرحوم شیخ فضل الله نوری به شهادت رسید و هم مرحوم آخوند ترور شدند از جمله مسائل مهمی بود که روحانیت به پا خاسته ی نجف را از سیاست دور کرد و انزوا و گوشه گیری سرسختی را بر ایشان تحمیل کرد.
از طرفی جنگ های جهانی اول و دوم وضعیت بسیار خاص و جدیدی را بر ممالک اسلامی و امت اسلامی تحمیل کرد، شکاف های گسترده و سیطره ی عملی بیگانگان و کفار بر سرنوشت مسلمین و خصوصا شیعیان پدید آمد.
برخی قیام های ضد استعماری علمای عراق با شکست مواجه شد و رهبران آن ها به بلاد دیگر تبعید شدند.
در ایران هم رضاخان قلدر در طمع توسعه ی غربی کمر به محدودیت های دین بسته بود، او تلبس به لباس روحانیت را ممنوع کرد و در صدد تعطیلی حوزه های علمیه برآمد الگوها و ساختار های اداری غربی را بدون وجود هیچ نوع ما بازایی در ایران برپا ساخت و علوم لازم برای اداره ی آن ساختارهای نا مرتبط را نیز وارد کرده بود. مراسمات مذهبی را ممنوع کرده، به ترویج مظاهر غیر دینی می پرداخت و حجاب را نیز ممنوع کرده بود، او حتی قیام مومنین و علمای مشهد را در حرم مطهر رضوی به گلوله بست و واقعه مسجد گوهر شاد را پدید آورد.
وضعیت شیعیان در کشور هایی از قبیل لبنان و سوریه و حجاز و … هم بهتر از این نبود. در بسیاری از نقاط شیعیان اقشاری ضعیف نگه داشته شده بودند و در امور مناطق خودشان هیچ نوع دخالت تعیین کننده ای نداشتند. حتی اموری از قبیل داشتن مراکز تعلیم دینی و .. نیز بسیار برایشان سخت و ناممکن بود.
بعد از آن نیز دولت های ضعیف و دست نشانده در اکثر ممالک اسلامی بر سر کار آمدند و همان سیاست های دین زدایانه را پیش گرفتند. تجارب گذشته، اکثریت علما و به تبعشان شیعیان را از دخالت در امور سیاسی و قیام علیه این وضعیت منع می کرد. برخی از آن ها تنها به همین که حاکم کشورشان ولو اسما شیعه باشد بسنده کرده بودند و همین را مغتنم میشمردند و قیام علیه او را از دست دادن همین منفعت حداقلی می دانستند.
در این میان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(رحمت الله علیه ) و پس از آن تشکیل نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت اسلامی که بر محور ولایت فقیه و فقه شیعی اداره می شد تحولی بزرگ و تاریخی را رقم زد که جمیع مناسبات پیش از خود را دگرگون کرد. استمرار و بقای این حکومت، فائق آمدنش بر چالش های طاقت فرسای متعدد و در عین حال پیشرفت چندین جانبه، و افزایش روز افزون جنبه های مختلف قدرت او به کلی جایگاه شیعه را تغییر داد.
این انقلاب به « هویت شیعی» اقتدار بخشید و بذر امید و اعتماد به نفس را در دل اقشار مختلف شیعی در جهان کاشت و نقطه ای شد برای آغاز تغییرات مهم در چگونگیِ بودنِ شیعیان در جهان.
ترس از مبتلا شدن به آنچه بر سر حکومت پهلوی آمد باعث شد تا حتی معدود علمایی که بیم اقدام به قیام از ایشان میرفت به بیرحمانه ترین شکلی کشته شوند. مرحوم شهید سید محمدباقر صدر (ره) مثال خوبی بر این موضوع هستند.
پروفسور رشید بن عیسی دانشمند و متفکر مسلمان و الجزایری الاصل معروف که اندکی پیش از انقلاب اسلامی و در خلال آشنایی با حضرت امام خمینی (ره) در پاریس به مذهب شیعه مشرف شده است در تحلیل این تغییر به طور مکرر در سخنرانی های خویش مطلبی به این مضمون را می گوید که : « من پیش از انقلاب اسلامی یک بار به عراق سفر کرده بودم، اما در آن زمان هیچ گاه متوجه نشدم که اساسا مذهبی به نام تشیع در این کشور وجود دارد. »
اقدامات متعددی برای جلوگیری از این ارتقای طوفانی هویت شیعی شکل گرفت، از اقدام به تحریف شیعه، استفاده از برخی تعصبات کور، دامن زدن به اختلافات مذهبی و … گرفته تا اقدامات سختی از قبیل نبرد نظامی 8 ساله با ایران، جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان و.. تا اینکه در سال های اخیر پس از برکناری صدام از حکومت عراق و اشغال عراق توسط نیروهای تروریستی ایالات متحده، و شکست های سیاسی متعدد دولت ایالات متحده از جمهوری اسلامی و جریانات همگرا با او در عرصه ی سیاست عراق، گروهک تروریستی تکفیری داعش به جان این منطقه افتاد.
اولین اقدامات این گروهک از دشمنی بسیار سرسختانه ی این گروه با شیعیان حکایت میکرد، نبش قبر مطهر صحابی بزرگ امیرالمومنین (ع) ، حجر بن عدی، و تخریب بارگاهش پیام بسیار واضحی داشت. شهرهای زیارتی شیعیان که مرقد امامان معصوم ایشان است، هدف قرار گرفته بودند، زینبیه در سوریه، سامرا و کاظمین در عراق و اندکی بعد کربلای معلی در معرض تهدید بودند، به گونه ای که شهر سامرا به کلی به منطقه ای نظامی و خالی از سکنه تبدیل شده بود و از همه مهمتر این بود که این اتفاقات با سرعت بسیار بالایی رخ میدادند و دارایی ها و اقتدارات جرایانات شیعی در عراق و سوریه توان مقابله با این هجوم را اصلا نداشتند.
اگر این روند ادامه پیدا میکرد به یقین شهرهای عراق یکی پس از دیگری تصرف شده، اعتاب مقدسه ویران میگشتند، حوزه های علمیه با خاک یکسان میشدند و علما و شیعیان جملگی به شهادت میرسیدند. همان گونه که بر بسیاری از شیعیان عادی نیز تنها به جرم شیعه بودن همین آمد.
در این میان، به میدان آمدن قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران به فرمان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی)، در کنار نیروی انسانی به پا خاسته از میان شیعیان لبنان و پاکستان و افغانستان و .. و همچنین شیعیان عراق ذیل فتوای مهم حضرت آیت الله العظمی سیستانی ( مد ظله العالی) و به فرماندهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر فرماندهان ارزشمند این جریان، ورق را به کلی برگرداند و امنیت و ثبات این منطقه را تضمین نمود، اعتاب مقدسه از گزند تعرض در امان ماندند و بار دیگر هویت پر افتخار و مقتدر شیعه اعتلایی مجدد را در خود حس کرد.
هزینه های هنگفتی که ظالمان، استعمارگران و خونخواران بین المللی برای پیروزی در این منطقه کرده بودند و بی نتیجه مانده بود باعث شد تا راه حلی جز ترور وحشیانه و به شهادت رساندن سرداران خدوم و محبوب مردم مظلوم این منطقه پیش روی خود نمیدیدند و دست خود را به خون ایشان آلودند. جنایتی که اولین واکنش به آن قیام عمومی مردم در تشییع جنازه ی آنها و مورد حمله قرار دادن بزرگترین پایگاه نظامی آن ها در منطقه و تصویب شدن غیر قانونی بودن حضورشان در کشور عراق بود.
و اینک بعد از گذشت حدود یکسال از این آخرین وقایع، و در این بستر تاریخی، ملی، مذهبی و هویتی، جناب پاپ فرانسیس به عراق سفر کرده اند و پر بازتاب ترین اتفاق سفرشان که برخی آن را تنها دلیل آن سفر نیز گمانه زنی کرده اند تشرف به نجف اشرف و دیدار با مرجعیت شیعه یعنی حضرت آیت الله العظمی سیستانی ( حفظه الله ) بوده است.
اتفاقی که امید است دارای پیامدهای روشن مذهبی و ذیل تعلیم نجات بخش قرآنی « قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا » که به معنای گسترش عبودیت الله و پرهیز از طواغیت است باشد.