#یک_روز_معمولی_در_عصر_اقتصاد_مردمی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مقام_مردم
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_46
#جلسه_275
#اقتصاد_مقاومتی
#چالش_بانکداری
#یک_روز_معمولی_در_عصر_اقتصاد_مردمی
صبح ساعت 7از خواب بیدار شدم رفتم از نانوایی محل یک عدد نان سنگگ بگیرم برای صبحانه پول خرد نداشتم خلاصه رفتم نانوایی 5تومانی دادم ولی نانوا تقاضای پول خرد می‌کرد آخه من از کجا پونصدی بیارم خلاصه با کلی اخم و تخم نان را داد برگشتم بعد صرف صبحانه با اعصاب خردی به تعاونی خودمون رفتم امروز موعد تصفیه حساب احمد آقاست ولی بیچاره دیشب دزد خونه اش رو زد هرچی پول داشت برد حالا چی کارکنم امروز به کلی آدم قول دادم از همه بدتر اکبر آقا رو بگو اصلا اهل صبر نیست
دوساعت بعد: اکبر آقا اومد دنبال پولش از من خط و نوشته داشت با دو شاهد عادل خلاصه اینکه هرچی توضیح دادم قبول نکردم رفتیم دادگاه برای شکایت عجب شلوغ بود چون خیلی وقته که دیگه چک و حساب بانکی نیست خیلی ها برگه بدست اومدن دنبال پولشون و دعوا ها زیاد شده خلاصه کلی وقته ما گرفته شد البته به لطلف ده برابر شدن قضات تا بعد از ظهر بلاخره نوبت ما شد
قاضی مشکل ما رو که دید از اکبر آقا برای من مهلت گرفت خلاصه خیلی روز بدی بود برگشتم خونه یادم افتاد برای برادرم میخواستم پول بفرستم اداره پست هم که تعطیل شده اینجوری پول به موقع دستش نمیرسه بی چاره اونجا توی شهر غریب چی کار کنه
نرسیده به خونه جیب شلوارم پاره شد از وقتی به جای کارت #پول_طلا جابه جا میکنیم همش لباسام زود خراب میشه خلاصه رسیدم خونه برای خودم داشتم توی اینترنت میگشتم که دیدم یه سایت چرخ گوشت رو به قیمت خوبی میفروشه ولی با اینحال که ارسال میکنه شهرستان ولی پرداخت در محل نداره حالا چی کار کنم تو تبریز کی رو پیدا کنم?
حیف شد اگه ده سال پیش بود الان براش پول واریز می کردم اینجا توی قم چرخ گوشت گرونه و اینقدر با قیمت خوب پیدا نمیشه واقعا زندگی بدون بانک سخت شده?
#منتظر_نشست_بعدی_هستم

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها