نظریه حاکمیت نوین حضرت امام

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_68
#جلسه_280
#تکمله_یادداشت_برادرحسن‌زاده

بسیار موافقم که هنوز بحث نظریه حاکمیت نوین حضرت امام در ذهن هم‌چون منی، خیس نخورده و نتوانسته اکمال خودش را به حدی برساند که باعث جوشش و اثاره عقول شود.

لذا از این روست که سوالاتی از جنس 4 سوال بردار حسن زاده در یادداشت مبارکشان پیش می آید.

بنده می خواهم تکمله ای به این یادداشت داشته باشم به این صورت که در بحث شکل گیری هویت تمدنی، می بایست جبهه انقلاب وجه تمایز هویت خودش را با دیگر نظریه‌ها به صورت ملموس و شفاف درک کند، و تا این تفاوت به هویت تبدیل نشود ما در یک افق تمدنی، اندیشه نخواهیم کرد و مرتبا گزاره های تمدنی را در لایه هایی ضعیف و بی افق تفسیر خواهیم کرد.

این آسیب، اولین ضربه مهلکش را به جبهه خودی می زند و جبهه خودی را بی آرمان، بی هویت و منفعل رشد خواهد داد و نتیجه این می شود که دائما در تئوری های منسوخ موجود که البته نتایجی شفاف دارند خودش را بالنده و بزرگ(!) کرده و عملا یک شخصیت اجتماعی التقاطی به صورت هزینه ساز برای جامعه اسلامی زاییده خواهد شد.

تعمق و هویت سازی در مکتب امام، با تامل و درس‌آموزی بسیار متفاوت است؛ قطعا نمی توان توقع داشت که کسی که روزانه تمام کتب و بیانات امامین را مورد مطالعه قرار می دهد او یک زایش از مکتب امام است.

اندیشه کلامی باید راه برون رفت از پژوهش محوری برای هویت سازی را پیش گیرد، وظیفه داریم الگویی تولید کنیم که تسری این الگو در بستر اجتماعی زایش افق های تمدنی کند.

در خاطرم است که حضرت استاد بیان می داشتند که باید روح توحید یک موقف اولی ذهنی برای جامعه ایران باشد و ما از اینکه مردم در چه پلتفرمی(به فارسی می شود سکو) اندیشه می کنند، خیالی آسوده داشته باشیم؛ به عبارتی دیگر تولید سکوهای ذهنی اجتماعی یکی از راه های برون رفت است اما این چرخه قطعا کامل نیست وباید برای آن اندیشه و الگو داشته باشیم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها