#مشخصات_اسلام

#امید_فشندی
#یادداشت_178
#جلسه_301
#مشخصات_اسلام

حیات سیاسی-اجتماعی مردم بر محور نیازهای پایه‌ی بشری و به‌كارگیری آگاهی و اراده انسانی برای رفع مشترك آن نیازها می‌چرخد.

فلسفه‌ای كه اساسا با امور عامه و ثابتات و مجردات كار دارد، چگونه می‌تواند به زیست اجتماعی ما سودهی و ساماندهی كند؟ فلسفه حتی زمانی كه به عالم ملك و هیولا(👻) می‌نگرد، بازتاب حقایق ثابت و مجرد را در این رقایق متغیر می‌جوید و اساسا كاری به تغییر و تحولات جوامع انسانی ندارد.

این فلسفه با همین جلال و جبروت تا زمانی كه بر عرش ثبات و تجرد تكیه زده، عاجز از درك و رمان دردهای عمیق جوامع بشری است.

شاید هم انتظار به‌جایی از فلسفه نیست، خب علمی كه رسالت خود را توجه به واقعیت مطلقه و احكام آن تعریف كرده، چرا باید به واقعیت‌های متغیر و زودگذر بپردازد؟
ظاهرا عادت كرده‌ایم كه همه‌چیز را از یك چیز بخواهیم و از آن بیرون بكشیم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها