نظام سلامت پوزیتویستی
#یادداشت
#جلسه_304
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_90
محمد حسین کاکا
کسی با هیئت مشکل ندارد
در طبف متشرع و انقلابی ما با دو شعور متفاوت رو به رو هستیم که این دو شعور ذاتا تفاوت دارند(غیر متشرع و غیر انقلابی را از این تحلیل خارج می دانم)
یکی از این شعورها عقلانیت برآمده از نظام سلامت پوزیتویستی است که تمامی فرمول ها و ترکیب ها را او تصویب کرده و امروزه تمامی سازمان ها و اسناد و ابزارالات سلامت تو به دست همان نظام است و بدتر اینکه 40 سال اعتماد کامل شده و بیشترین نیروی مومن و انقلابی ات را تحت همین نظام تربیت کرده ای
و نهایتا می بینیم که افرادی مومن، انقلابی، با نیت قربت طبق همان معادلات محاسبه کرده و برای حفظ جان بقیه مومنین دستور به تعطیلی مراسمات می دهند.(چه بسا چون نیت این افراد تماما خیر و برای حفظ مومنین قیام کرده و شبانه روزشان را وقف نجات مومنین کرده اند دائما تحت حمایت رهبری باشند و از آنها تقدیر شوند)
شعور دیگری در تقابل با این نظام سلامت قرار گرفته و ساختار و معادلاتش را از اساس زیر سوال می برد و متاسفانه نمی اندیشد که زیر سوال بردن اساس و ساختار آن در وضعیت فعلی، یعنی ایجاد یک خلا حاکمیتی و می خواهد بدون گذراندن دوران گذار خودش، یک واقعه ای درحد معجزه رقم بزند این نیز نتیجه اش شده تمسخرهایی از جنس روغن بنفشه و به همین دلیل نتوانسته یک لایه عمیق اندیشه ای و دانشی فراگیر در امت ایجاد کند تا بتواند به پشتوانه آگاهی برآمده از ذهن امت، مطالبات خود را پرقدرت جلو ببرد.
فرای این موضوع یک عقلانیت راهبردی نیز وجود دارد که وقتی صحنه را در سطح درگیری تمدنی می بینید و میداند امروزه، نظام سلامت به سطح حاکمیت رسیده و توانسته، به جای ولی فقیه حکم کند، متوجه می شود نوع تقابل باید کاملا نرم و با دقت فراوان باشد زیرا که نفوذ در این نوع درگیری بسیار جدی است و هر لحظه ممکن است به واسطه یک غفلت، جان بسیاری از مومنین فدای غفلت یک طراحی ناقص شود .
لذا به نظر می آید در این نوع بحران ها آن افرادی که صحنه کلان و درگیری اصلی را خوب دریافت می کنند باید وارد طراحی های راهبردی شوند(یا عملا می توان گفت باید وارد کشف طرح راهبردی رهبری شوند) و امت را از این بحران و فتنه خطرناک به سلامت عبور دهند. به طوری که حاکمیت از تاثیر نظام توطئه ساز، خنثی و خلاص شود.(راهبرد عبور از جریان نفوذ)
با توضیحات فوق آن چیزی که واضح است این مطلب است که چه کسی به فکر جامعه نخبگانی است که در تقابل با هم قرار گرفته اند و یکدیگر را نفی می کنند و چه بسا می درند و هر دو طیف با نیت قربت خنجر به دست شده اند و سرهای یکدیگر را از تن جدا می کنند؟(آن عقل خیانت کاری که این دو طیف را به جان یکدیگر انداخته و خود به تماشای بازی نشسته است باید زودتر از همه چیز ذبح شود و الا دودمان ها به باد خواهد رفت)
این مسئله به نظر می آید قدری مهم تر از برپایی و عدم برپایی هیئات است.