#گزارشی_از_جریان_فتوت
#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_306
#یادداشت_93
#گزارشی_از_جریان_فتوت
قبل تر عرض کرده بودم که گزارش مختصری از مطالعاتی که ذیل بحث فتوت کردم را در اختیار قرار خواهم داد که طی این یادداشت به آن پرداخته خواهد شد.
آنچه که در بحث فتوت و فتیان به عنوان ریشه و تاریخ این موضوع آمده است این است که فتوت از قرن ششم رواج داشته و از قرن هشتم این موضوع با صوفی گری گره می خورد.
آنچه که در کتاب الاخوان فی خصائص فتیان آمده است، فتیان گره خورده با اهل تصوف در مناطق قاهره و بغداد آناتولی خراسان ماوراء النهر بیشتر به چشم می خورد.
در قرن نهم در دوره تیموریان چون مشایخ صوفیه جایگاه ویژه ای داشتند و تیموریان توانسته بودند به واسطه نفوذ و محبوبیت آنها بین مردم به پیشرفت های متنوعی دست یابند لذا همین موضوع منجر به روی کار آمدن صفویه می شود.
در گزارش های تاریخی نشان می دهد که همزاد پنداری فتوت و اهل تصوف در ایران زودتر و بیشتر از هرجای دیگر خود را نشان داده است. و این گونه نبوده است که فقط اهل تصوف بر فتیان اثر گذار بوده بلکه اثر رفتارهای جوانمردی نیز در اهل تصوف در ان دوران زیاد دیده می شود که نشان از اثر گذاری فتیان بر اهل تصوف است.
در رسایل جوانمردان آمده است که سهروردی می فرماید: «فتوت سه جزء است: شریعت، طریقت، حقیقت؛ و اهل فتوت مثل اهل تصوف می بایستی به خصائل خوبی چون: زهد، ورع، قناعت، تقوای صدق، رضا، تواضع، ریاضت، فقر، اخلاص، فنا، بقا و توحید متخلق باشد و از صفات بدی چون: حرص، حسد، تزویر، نفاق، تکبر، فسق، شهوت رانی، دروغ، اذیت و آزار، غیبت و بهتان به دور باشد».
آنچه که با این توضیحات روشن می شود این مطلب است که فتوت و فتیان، با ارتباط با اهل تصوف به معنویت منور می شود و الا روش و مسلکی مردمی داشتند و اتفاقا همین نوع ارتباط مردمی و در مردم بودن فتوت نیز به اهل تصوف سرایت کرد و عملا اهل تصوف را به اجتماع می کشاند.