#هیئت_راه_ورد_به_ذهن_جامعه
#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_308
#یادداشت_92
#هیئت_راه_ورد_به_ذهن_جامعه
از اهداف حلقه اندیشه کلامی، آنچه که بیان شد، تربیت کلامیونی است که در تعریف جدید حفظ و حراست از ذهن جامعه را ماموریت خود قرار میدهند و هم چنین این که متناسب مسائل روز تولید حرف و کلام متقن دارند.
قطعا این ورود و خروج های کلامی، راه نفوذ و درگاه هایی به ذهن جامعه باید داشته باشند، لذا از بستر یک نگاه راهبردی نمی توان به راه ورود و خروج کلام به ذهن مردم نیاندیشید و برای آن تدارک نکرد.
آنچه که در بیانات رهبر انقلاب پررنگ شده است:
«چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئلهی قرآن -قرآنخوانی و معارف قرآنی- اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحهخوانیها مضامین اسلامی، مضامین انقلابی، مضامین قرآنی گنجانده بشود؛ یک وقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین وای»، خب این یک کاری است امّا هیچ فایدهای ندارد و هیچ چیزی از «حسین وای» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یک وقت هست که شما در همین مطلبی که [عزادار] تکرار میکند و حرفی که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئلهی روز، یک مسئلهی انقلابی، یک مسئلهی اسلامی، یک معرفت قرآنی را میگنجانید؛ او وقتی تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلی باارزش است، کاری است که هیچکس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنی هیچ رسانهای واقعاً قادر نیست که اینجور معارف الهی را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمّی است»
در بیانات فوق ایشان اصرار دارند که هیچ رسانه ای قادر نیست این جور معارف الهی را باجسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند.
رهبر انقلاب در این جملات، کاملا روشن می کنند که آنچه که باید برای کلامی برای پاسخ به مسائل اجتماعی از منظردینی مهم و درخور توجه باشد پرداختن به دو بخش اصلی هیئات است و آن منبر و ستایشگری است لذا اگر از ظرفیت بومی اندیشه کلامی بخواهیم تولید کلام و حرف کنیم باید بتوانیم قوی ترین قالب را برای این نوع اندیشه ها انتخاب کنیم و الا با یک خطای راهبردی عمیق به دنبال خلق ظرفیت های غیربومی میرویم که چه بسا ذاتا با برای انتقال این پیام ها تولید نگشته باشد و تحت سیطره نگاهی مدرن زده و یا عوام زده انتخاب گردد.
سوالی که در این بخش پیش می آید این است که کدام ذهن توانایی اینگونه اندیشه ورزی را دارد؟ آیا ذهنی که این فضا را استشمام نکرده، جسم و جان و روحش تحت نفوذ اینگونه پیام ها قرار نگرفته و تماما با این نرم افزار ارتباط نداشته چه قدر می تواند به سمت تولید اندیشه ای رود که قابلیت اینگونه ورودها به اذهان داشته باشد؟ یا اینکه این ذهنی که به شدت به این نرم افزار غریب است به دنبال چه نوع پاسخ گویی هایی خواهد رفت؟
در یادداشت قبل گذشت که از نظر رهبر انقلاب از بهترین بسترهای ورود به ذهن جامعه هیئت است، و این قالب که از ظرفیت های بومی اندیشه اسلامی است، معادل هیچ رسانه ای نست و نباید این نرم افزاری که در وحدتی عجیب می تواند هم زمان معارف الهی را باجسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل بیامیزد دست کم گرفته شود لذا آنهایی که مأموریت خود را در حراست از ذهن جامعه تعریف می کنند به عنوان نیروی شناسایی و چشمان فرمانده این عملیات، اولین پایگاه حرکتی و رفت و آمدشان را قطعا هیئت انتخاب خواهند کرد.
در اینجا میخواهم مطلبی را در تفاوت جنس حسینیه ارشاد و هیئت رزمندگان در سال های 60 عرض کنم.
آنچه که روشن است با نکته ای که عرض شد در تبیین و حفظ و حراست ذهن جامعه به عنوان اولویت کلامیون، اندیشه ورزی طی یک پروسه ای است آن پروسه برخواسته از یک ظرفیت بومی اسلامی باشد و نهایتا در خروجی آن شما را به سمت اهداف متعالی اسلام رهنمون کند.
این هدایت همان طور که حضرت استاد فرمودند آن قدر مهم است که می توان یکبار کل گزاره ها و معارف را از این زاویه مجددا اسکن و بازبینی کرد.
لذا در اینکه چه چیزی در اختیار ناظر قرار می گیرد و به واسطه ان به نظاره و بازبینی می نشیند به شدت مهم می شود اینکه اگر حسینه ارشاد در سالهای 60 با رسالت اینکه ذهن اجتماع برایش مهم شده و در قالبی که در ان دوران طراحی می کنند و به گفتگو و تبادل نظر و اندیشه ورزی به قولی می پردازند باید نتایجش برای ما روشن باشد.
باید دید که در دوران دهه 60 کدام خروجی مجاهدان فی سبیل الله در خط های نبرد را پر می کرده است.
آیا واقعا اینگونه بوده است که بعد از جلسات حسینیه ارشاد و بعد از آن همه صحبت های پرشور اساتیدی که در آنجا به بحث می نشستند اتوبوس های اعزام از در حسینیه پر شود و راهی خط مقدم های پر نور گردد یا حتی اینکه اگر آنها نیز می خواستند اعزام شوند باید برای ثبت نام به هیئت رزمندگان مراجعه می کردند؟
تفاوت جنس افرادی که در این دو پایگاه حضور پیدا می کنند آن قدر زیاد است که رهبر انقلاب برای بازگشتگان از این جهاد نیز جنس خاصی قائل است یعنی آنگه از دریچه هیئت راهی جهاد می شود و برمیگردد را شایسته ترین می داند از آن رو که بر ذهن ها و قلب ها اثرگذار تر است.
«شایستهترین مجموعههایی که میتوانند برای امام حسین عزاداری کنند، واقعاً همین مجاهدین فی سبیلاللهاند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما[هیئت رزمندگان] این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمهی خورشید و چشمهی نوری باشد برای اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهای مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامی و معارف دینی بالا ببرد.»
شاید بتوان یکی از بهترین مصادیق نظریه هدایت را در این جا یافت.