#غیبباوری_گمشده_عمل_وعکس_العمل
#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_310
#یادداشت_95
#غیبباوری_گمشده_عمل_وعکس_العمل
آنچه که در جلسه امروز مطرح کردم را به تقریر شفاف تری آورده ام تا محل درگیری در بحث برایم روشن شود:
اگر اینکه قانون عمل و عکس العمل که در سه ساحت در یادداشت گذشته ارائه شد، در بشر امروزی با یک خلأ و آن هم مقوله غیبباوری رو به رو است، لذا باید پذیرفت که گزاره فطری عالم در فضای عمل و عکس العمل زمانی به صورت کامل و اتم تحلیل خواهد شد که غیب هم به عنوان یک پارامتر پاسخ گویی و کنش گری درنظر گرفته شود.
از این رو عرض شد که در یک فضای اجتماعی خاص می توان نتایج پذیرش اجتماعی این گزاره فطری را به وضوح دید، که برای مثال اشاره به نسل گذشته شد که با پذیرش همین باور با یک آمادگی روانی غیرقابل حدسی به امام پابرهنگان دست دادند و پدیده ای به اسم انقلاب اسلامی را رقم زدند.
مثال دیگری که در این جا می توان مطرح کرد مقایسه ورود یک نسل هم سن و به قولی دهه سوم انقلابی ها در دو بحران است
1- بحران سوریه و جنگ با دواعش و دفاع از شعائر مذهبی
2- بحران کرونا و جنگ با کروناهراسی و دفاع از شعائر مذهبی
در این دو بحران اگر مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که مقوله پذیرش غیب چه میزان حرکت اجتماعی یک قوم را عوض کرده است.
در فضای جنگ سوریه، آنچه که موجب می شد قدرت های مادی کنار زده شود و اولیت تکیه به قدرت معنوی داده شود، پذیرش مقوله غیب در قانون عمل و عکس العمل بود، این باور پیشرفتی را در این قوم رقم زد که ساده ترین و ناشناخته ترین آن قوم می شود #شهیدحججی که اثری فراملیتی می گذارد و فتنه ها و غبارهایی را پاک کرده و عزم هایی می سازد.
در طرف دیگر بحران کرونا است که وقتی مقوله غیب به امحا می رود و قانون عمل و عکس العمل کاملا در دستان مادی گرایی خود را به صحنه می کشاند، یک قوم را به ذلتی می اندازد که نه تنها به تمام عکس العمل های چون مرده زنده شدن در محرم و صفرها که خود شهود کرده پشت پا می زند بلکه به همان قانون اثر پروانه ای که تا به حال هیچ کسی آن را درک نکرده محاسبه و شعائر دینی را زخمی می کند.
به نظر می آید گمشده قانون عمل و عکس العمل در اندیشه بشری، همان مقوله غیبباوری باشد که هنوز وارد محاسبات به صورت یک اندیشه فراگیر نشده اما می توان در جزیره هایی کوچک و مقطعی آن را یافت.
نهایتا میتوانم اینگونه جمع بندی کنم که دلیلی ندارد که بخواهیم از آن رو که انقلاب اسلامی را حرکت فطری پذیرفته ایم، پیشرفتش را متوقف به پیشران بودن تمام گزاره هایش بدانیم بلکه قطعا میتوان اقرار کرد در این گزاره قطری نه تنها پیشرفتی نداشته ایم بلکه کاملا متوقف یا بدبینانه بگوییم پسرفت داشته ایم و اگر پیشرفتی بوده، قطعا گزاره های دیگری ما را دستگیری کرده است.