تشتت و واگرایی صحنه فرهنگ
فرهنگ یک مفهوم گستردهایست که شامل ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جامعه می شود. فرهنگ شامل دانش، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، اخلاق و عادات جامعه میشود.
سوالی که در صدد پاسخ به آن هستیم، این است که علت ضعف و ناکارآمدی فرهنگی در کشور چیست؟ آیا فرهنگ در جمهوری اسلامی، بودجه ندارد؟ سازمان و نهاد ندارد؟ نیروی انسانی ندارد؟ فعال ندارد؟ اندیشمند و طراح ندارد؟ و یا مشکل چیز دیگری است؟ مثلا شاید امر فرهنگ در کشور، ساختار و سخت افزار ندارد. هدف مشخص ندارد. سمت و سو ندارد. مشکل کجاست؟
یکی از مشکلات تشتت و تعدد نهادهای فرهنگی بدون وضوح نسبت آنها باهم، موازی کاری آنها، عدم مشخص بودن نهاد بالادستی و پایین دستی و… است. در حال حاضر حوزه علمیه خودش از جهتی نهاد فرهنگی است. سازمان تبلیغات نهاد فرهنگی است. مسجد، کانون، هیئت و نمازجمعه نهادهای فرهنگی هستند. نهادهایی مثل بنیاد مستضعفین، بنیاد کرامت، سپاه، بسیج هم بسیاری از فعالیتش فرهنگی است. صداوسیما یک سازمان فرهنگی است. چند وزارت خانه فرهنگی هستند مثل وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت ورزش و جوانان و غیره. همچنین در کشور نهادهایی وجود دارد که در فرهنگ موثر هستند مانند شهرداری و اوقاف و …
شورا و نهاد بالادستی اینها کیست؟ بعضی نهادها مستقیما ذیل رهبری بعضی ذیل دولت بعضی مردم پایه، بعضی در ظاهر ذیل رهبری یا دولت هستند ولی به معنای واقعی ذیل آنها نیست بلکه بیشتر مستقل هستند مثل حوزه علمیه یا هیئات و مساجد و غیره.
هر کدام این نهادها، به بخش های مختلف فرهنگی می پردازند. مثلا در امر تبلیغ، امروزه هم سازمان تبلیغات، کار تبلیغی می کند و در مکان های مختلف مبلغ می فرستد. هم حوزه علمیه، هم اوقاف هم سپاه و هم بعضی نهادهای دولتی. آیا این نهادها از وضع هم خبر دارند؟
اکثر نهادها در بسیاری از عرصه ها مشغول فعالیت های موازی بدون هیچگونه نظارت و همپوشانی و هم افزایی هستند. حتی میان اساتید و اندیشمندان فرهنگی هم هم افزایی و فعالیت مشترکی دیده نمی شود.
گرچه این مشکل واگرایی فعالان و نهادها، منحصر در مسأله فرهنگ نیست. وضع عرصه های دیگر کشور هم تفاوت چندانی با وضعیت فرهنگ ندارند.
ادامه دارد…