چرخه، نگاهی سیستمی و مهندسی و نامطلوب برای فرهنگ
بسم الله الرحمن الرحیم
- نگاه چرخه ای اساسا یک نگاه سیستمی و مهندسی می باشد اما مسئله ای که باید در این نوع نگاه بدان توجه کرد این است که تا چه اندازه می توانیم مسائلی مانند فرهنگ که یک ماهیت اعتباری دارند و یک پدیده انسانی هستند را با نگاه های سیستمی و مهندسی مدیریت کرد.
- یکی از آفات نگاه چرخه ای به مسئله فرهنگ، مکانیکی شدن آن می باشد. به تعبیر دیگر به دلیل غرق شدن در نگاه چرخه ای و مکانیکی، خلط حقیقت و اعتبار رقم می خورد. یعنی پدیده فرهنگ که معتبره انسانی است و لزوما با مبنای حقایق و فضای مهندسی پیش نمی رود را همیشه با نگاه مهندسی و چرخه ای تحلیل کرده و این سبب می شود در جاهایی که چرخه از کار می افتد، برای حل آن معضل، دوباره با نگاه مهندسی به چرخه نگاه کرده و مولفه های چرخه، مانند چرخ دنده های مختلف یک سیستم و ماشین دیده شود.
- این رویکرد باعث می شود نگاه مکانیکی و مهندسی به فرهنگ ایجاد شود و مولفه های مختلف انسانی در آن لحاظ نشود و دائما برای حل معضل چرخه، باز با نگاه مهندسی، مولفه های مختلف را مانند چرخ دنده های یک سیستم جا به جا و یا اضافه و کم کرده، در صورتی که شاید اصلا معضل نا کارآمدی آن چرخه به سبب نگاه سیستمی و مهندسی به پدیده فرهنگ باشد و این معضل در خود نگاه چرخه ای نهفته است.
- پدیده فرهنگ به سبب آن که یک برساخت انسانی و اجتماعی است، از مولفه های مختلفی تبعیت می کند و لزوما شاید نتوان آن را با یک سیستم و چرخه منطقی مدیریت کرد چرا که انسان و برساخت های آن، مفاهیم پیچیده و به تعبیری غیر مهندسی ناپذیر هستند. البته که مهندسی ناپذیر بودن فرهنگ به معنای مدیریت ناپذیر بودن آن نیست و شاید بتوان این گونه ادعا کرد که باید طرحی نو برای مدیریت پذیر کردن فرهنگ پیشنهاد داد.