تقریر اصالت فرد یا اصالت جامعه یا اصالتهما
بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_124
#جلسه_326
سوال از اصالت فرد یا اصالت جامعه یا اصالتهما را به دو نحو میتوان تقریر کرد:
۱- تقریر هستی شناسانه:
آیا وجود فرد حقیقی است و وجود جامعه اعتباری- یا وجود فرد اعتباری است و وجود جامعه حقیقی- یا هر دو وجود حقیقی دارند؟ ( این و آن)
۲-تقریری هویت شناسانه:
آیا هویت انسانی تنها وابسته به فرد است- یا تنها وابسته به جامعه است- یا به هر دو وابسته است؟
منظور از هویت در این پرسش، امری است که انسان با آن «من» میشود؛ نه «این» یا «آن». به تعبیر دیگر شخص ذیشعور و ذی اراده مراد است.
جناب علامه مصباح ره می فرمایند:
وقتی سخن از اصالت فرد یا جامعه به مفهوم فلسفی کلمه می رود، مراد این است که آیا فرد وجود حقیقی عینی دارد و جامعه وجود اعتباری ، یا جامعه وجود حقیقی دارد و فرد وجود طفیلی و تبعی، یا هر دو وجود حقیقی دارند؟
به نظر می رسد که تقریر هستی شناسانه پذیرفتنی نیست؛ زیرا هرگز کسی نمیتواند ادعا کند که وجود فرد طفیلی و تابع وجود جامعه است. همه می دانند که وجود یک فرد تنها در جزیره ای دور افتاده، امری محال نیست. بنابر این، پرسش از اصالت در باب فرد، به تقریری هستی شناسانه محلی از اعراب ندارد. البته اگر پرسش از حقیقت جامعه به صورت مستقل مطرح شود میتواند هستی شناسانه تقریر گردد.
بنابر این، مسئله اصالت جامعه از دو معنا می پرسد: اگر به تنهایی طرح شود، پرسشی هستی شناسانه است؛ اما اگر با اصالت فرد مقایسه شود، پرسشی هویت شناسانه و انسان شناسانه خواهد بود.
صورت دقیق پرسش هویت شناسانه چنین است: آیا کیستی انسان تنها وابسته به ویژگی های فردی او است یا تنها وابسته به ویژگی های اجتماعی او یا هر دو؟ این پرسش ملازم با یک پرسش دیگر نیز هست آن اینکه آیا انسان برای خودآگاهی و شناخت خود(علم حصولی)، نیاز به با دیگران بودن دارد؟