حد وسط برای زندگی گرایی
بسم الله الرحمن الرحیم
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_63
#جلسه_342
عنوان : آیا تنها حد وسط برای زندگی گرایی « سهولت » در تربیت توحیدی انسان است؟
جناب استاد امروز با تاکید فراوان میفرمودند تنها مسوق زندگی گرایی سهولت تربیت توحیدی انسان است.
و سپس در مقام ایده ای برای شکافتن این مساله بیان داشتند که : ظاهر روی باطن تاثیر میگذارد و ما این امکان را داریم که روی کل ظواهر تاثیر بگذاریم.
سوالی که مطرح میشود این است که آیا بر فرض اگر ظاهر بر باطن تاثیری نمیگذاشت، ما بنا نداشتیم ظواهر عالم را و خصوصا عالم دنیا را ، و یا حداقل جمیع شئون زندگی را از این باب که موحد هستیم، توحیدی کنیم؟
آیا توحید به خودی خود اقتضای اصلاح گری جمیع شئون را ندارد؟
آیا به نظم در آوردن، یا به نظمی صحیح درآوردن جمیع امور دنیا یکی از تعهدات باورمندی به توحید نیست؟
به عنوان مثال آیا جلوگیری از انقراض گونه های خاصی از حیوانات، و جلوگیری از کشتار بی رویه ی آنها، یک تعهد توحیدی نیستند فارغ از اینکه بقای آن گونه بر روی تربیت توحیدی ما تاثیر بگذارد یا نگذارد؟
یا نگهداری از طبیعت
آیا تخریب طبیعت فارغ از اینکه آن خرابی مشخص در تربیت توحیدی بشر تاثیر بگذارد یا نگذارد، امری مغایر با تعهدات توحیدی نیست؟
توجه شود که منظور از تعهد توحیدی تعهدی است که برخاسته از متن خود توحید باشد نه تعالیم تعبدی.
که اگر بحث روی تعالیم تعبدی هم برود باز سوال میشود که چرا امری که تبعات آن ربطی به توحید انسان ندارد به عنوان بخشی از اوامر دین ما مورد الزام قرار گرفته است؟
اگر در پاسخ اینطور بیان شود که هر دوی این گزاره ها صحیح هستند، یعنی هم تنها مسوق زندگی گرایی تسهیل تربیت توحیدی است، و هم این تعهدات تعهدات صحیح توحید هستند، لازمه اش این است که بگوییم تربیت صحیح توحیدی در گرو متعهد بودن به تعهدات توحیدی است.
که در این صورت این اشکال پیش خواهد آمد که دیگر مسوق زندگی گرایی اسلام دائر مدار « تسهیل » نخواهد بود، بلکه دائر مدار اصل تربیت توحیدی خواهد بود فارغ از اینکه این گرایش دین اسلام سهولتی ایجاد کند یا نکند.