چه عقلی می خواهیم؟
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_79
#جلسه_360
#نقد
🔰 چه عقلی می خواهیم؟
مباحث کلام اسلامی معمول، با عقل شروع می شود. ابتدا با عقل وجود خداوند، ضرورت بعث رسل، عصمت و برخی معارف پایه را اثبات می کنند و پس از آن، ما در سایر حوزه های دین تقریبا با عقل خداحافظی می کنیم.
ممکن است کسی بگوید که خیر، ما از عقل در معارف و احکام دینی بسیار استفاده می کنیم؛ اما سوالی که می پرسیم، اینست که اگر جایی عقل با استدلال آزاد به نقطه ای رسید، که مثلا حکم به عدم وجود خدا کرد، برخورد شما چیست؟
طبیعتا، با شدت کم و زیاد، مسلمین به راحتی این عقل را کنار گذاشته و به آن توجهی نمی کنند. تازه جالب است که در مشخصات می گوییم دین طرفدار عقل و عقلانیت آزاد است و با ضد عقل، ضد است …
مگر دعوای سقیفه چیست؟ شیخین معتقدند که می خواهیم جامعه اسلامی را با قرآن و پس از آن، با عقل اداره کنیم و شیعه دقیقا همین نقطه را، انحراف جامعه مسلمین می داند، که با کنار گذاشتن معصوم به عقل روی بیاوریم. (کما اینکه نقطه آغازین درگیری تمدن اسلامی با تمدن غرب، همین نقطه است.)
با مطالعه آثار متفکرین مسلمان، متوجه می شویم که عقلی که مسلمانان به دنبال آن هستند، عقلی است که شریعت را بهتر بفهمد. یعنی در واقع ما عقل را می خواهیم برای فهم شریعت، صرفا.
عقل قربان كن به پيش مصطفی
حَسْبِيَ اللَّهُ گو كه الله ام كفی
آنجا که آوینی می فرماید: «عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه ی خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که می رود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.» یا اینکه می گوید:«عقل معاش میگوید که شب هنگامِ خفتن است، اما عشق میگوید که بیدار باش، در راه خدا بیدار باش تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق اتصال یابد. عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است، اما عقل معاد میگوید که همهی چشمها در ظلمات محشر، در آن هنگامهی فزع اکبر، از هول قیامت گریانند، مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که جهان ظلمتکدهی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟ عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که هنوز خون گرم امام عاشورا از زمین کرب و بلا میجوشد و تو را فرا میخواند؟ چگونه میتوان خفت و جهان را در کف جهال و قدارهبندها رها کرد؟ نه، شب هنگام خفتن نیست.» ، به راحتی می توان فهمید که ما عقلی را می خواهیم، که ما را به حکم شرع برساند و برای عقل های دیگر، احترامی قائل نیستیم.