نظر بزرگان آزاد اندیشی و در بند خود بودن

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستی در مباحثه ای، آزاد اندیشی شخصی را مورد مناقشه قرار میداد چرا که او به نظر بزرگی توجه کرده بود! میگفت ما آزاد اندیشیم و اینکه فلان بزرگ فلان حرف را زده است شانیتی در اندیشه ی ما ندارد…

در پاسخ به آن عزیز چنین نگاشتم:
آزاد اندیش که از بزرگی اساتید عبور نمیکند که!

بزرگی اساتید، حظی از حقیقت را با خودش می آورد پشت حرف!

من فقیه آزاد اندیشی را دیدم که علیرغم تفاوت مشرب فقهی اش با امام، در مساله ای چون امام نظری غیر از استشمام او داده بود متامل و متوقف شده بود.

میگفت فقیهی مثل امام “این” را فهمیده، چطور راحت عبور کنم؟

علامه حسنزاده میفرمودند در شبهه ی جانکاهی که در مورد مساله ای داشتم، با خودم فکر کردم دیدم اگر امر دائر باشد بین اینکه من درست میفهمم یا خواجه نصیر؟ من درست میفهمم یا شیخ الرئیس؟ من درست میفهمم یا صدرالمتالهین؟ دیدم معلوم است که آنها درست میفهمند [و از شبهه عبور کردم‌].
این کار ایشان و این استدلال ایشان اندیشیدن است! سبک و سنگین کردن نسبت قدرت دو پرادزنده در بررسی یک مساله و …

اینکه من آزاد اندیشم پس کاری به بزرگی قائل یک حرف ندارم و فقط به حرف کار دارم، حرف درستی‌نیست و این میل لازمه ی آزاداندیشی نیست.

القصه اینکه تعبد یکی از احکام قطعی الحدوث آزاد اندیشی است. و هکذا عدم‌عبور از قول قائل بزرگ.

چرا حتما باید خودم به همه چیز برسم؟

بالجمله این حرف کلی که آزاد اندیش کاری به بزرگی قائل یک‌قول ندارد درست نیست.
و ای بسا آزادی نیست، بلکه در بند خود بودن است…

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها