اگر نسبت به ترک یا فعل عملی از درون علی السویه باشد، هرگز آن را مرتکب نخواهد شد
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_2
#جلسه_102
بسم الله الرحمن الرحیم
قطعی است که آدمی اگر نسبت به ترک یا فعل عملی از درون علی السویه باشد، هرگز آن را مرتکب نخواهد شد، ارتکاب هر عمل مبتنی است بر رجحان یافتن جانب فعل آن در پیشگاه نفس انسان و غیر از این شدنی نیست.
اما چگونه این رجحان رخ می دهد؟ آیا به غیر از حیطه ی معارف و نظریات انسان عامل دیگری موثر خواهد افتاد؟ آیا شکل گیری جزمِ ( تصدیق ) نفس چیزی در حیطه ی علوم حصولی انسان است یا در حیطه ی علم حضوری وی؟
اینکه انسان در خود می یابد که بخلاف آگاهی خود عمل میکند، فی الواقع تخطی از علوم حصولی خویش را می یابد، و این به ما نشان می دهد که علوم حصولی در پیشگاه جزم نفس تمام الموضوع نیستند؛ انسان به خوبی می یابد که امیال او، عواطف او، تجارب او، وهم ها و خوف های او، در حرکت نفسش به سمت یکی از طرفین نفی و ایجاب، ترک یا فعل یک عمل موثرند.
مثلا:
انسان به طریق علم حصولی یقین دارد که از جسم بی جان یک انسان کاری ساخته نیست اما به تاثر از اوهام خویش خوف میکند و از گذراندن شب خویش در کنار جسد بی جان پرهیز میکند؛ و یا میداند استعمال سیگار برای او مضر است اما به دلیل لذتی که از بوی آن می برد و آرامش خاطر و تخدیری که بالتجربه پس از استعمال آن پیدا میکند و یا حتی به دلیل عوامل فیزیکی و انس جوارح مادی خود میل به استعمال آن دارد و آن را استعمال میکند.
پس می بینیم که عمل انسان قطعا تابع درون اوست و از آن تخطی نمیکند ، اما درون او را تنها علم حصولی اش تشکیل نمی دهد بلکه عوامل متعددی بر آن اثر میکنند.
حال مجدد به این سوال رجوع می کنیم که آیا ممکن است شخصی در یکی از دو مولفه ی ” اندیشه ” و ” عمل ” دچار شرک شود و در دیگری نه؟ به راحتی می یابیم که با در میان بودن عوامل دیگری از قبیل امیال، عواطف، تجارب و .. به راحتی تخطی عمل از اندیشه شدنی است و البته منحصر در این مساله هم نیست، بلکه عوامل بسیار تاثیر گذار دیگری نیز می توانند کنش کنند عواملی که از قبیل مهندسی جوامع هستند، امور نا محسوس و غیر مدرک برای نوع انسان ها که عمل او را بی انکه بفهمد جهت میدهند، که متن در ذیل محکومیت قدرت ها به آن نیز اشاره کرده است.
امام ره در شرح حدیث جنود عقل و جهلشان چنین مضمونی را میفرمایند : هیچ انسانی کاری را انجام نمیدهد مگر اینکه آن را مصداق کمال می یابد. و خاطی تنها در تشخیص مصادیق به اشتباه افتاده است نه در اصل کمال گزینی.
این بیان نیز تایید تبعیت قطعی عمل از گرایش نفس است.
یعنی امکان ندارد کسی چیزی را نقص بیابد و انجام دهد = یعنی تخطی از یافته ی نفس ممکن نیست
و یعنی آنچه ما در درون خود می یابیم که حکایت می کند از تخطی ما از دانسته های خودمان، چیزی غیر از تخطی عمل است از اذعان نفس.
و در واقع نفس آنچه خلاف دانش خودش است را مصداق کمال « می یابد » و در نتیجه از دانش خویش تخطی می کند.