طرح 3 پرسش درجه 2 متناسب با عبارات مطرح شده در جلسه امروز
بسم الله الرحمن الرحیم
از ابتدای جلسات آزاداندیشی تا کنون با دو نوع مواجهه در قبال عبارات از جانب استاد و بالتبع جمع حلقه شاهد بوده ایم؛ در جلسات ابتدایی با اعمال نوعی سخت گیری سعی میشد تا آزاداندیشی از هر گونه مشابهی تمیز داده شود، لذا حتی تسامح در عباراتی از قبیل آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی، آزادی اندیشه و .. نیز صورت نمیگرفت و اخیرا به کار بستن این عبارات در مقام صحبت پیرامون آزاد اندیشی کاملا خلط بحث محسوب میگردید.
اما در جلسه ی اخیر به مناسبت مروری که بر بیانات حضرت آقا داشتیم، شاهد بودیم که این بنا کاملا دستخوش تغییر قرار گرفت و عباراتی از قبیل آزادی بیان، کرسی های آزاد اندیشی و … براحتی به عنوان بدیلی برای آزاد اندیشی استخدام میشدند، چرا که جناب استاد معتقد بودند و بیان داشتند که در فرمایشات حضرت آقا گاهی عبارات به جای یکدیگر استفاده شده اند.
به نظر نگارنده رسید که این تفاوت میتواند منشأ فکر و عبرت گیری باشد، هم از منظر منطق استخدام عبارات توسط رهبری، هم از منظر منطق پژوهشی در یک موضوع و خصوصا در موضوعات مطرح در اندیشه ی حضرت آقا و هم از منظر منطق تعلیمی تربیتی.
این سه زاویه را در سه پرسش منعکس مینمایم که معتقدم پاسخ دادن به آنها آورده های خوبی میتواند داشته باشد؛ ممکن است خود بنده نیز تصوراتی در مورد پاسخ این سوالات داشته باشم اما در اینجا به طرح پرسش و به اشتراک گذاری آنها بسنده میکنم:
1- چرا رهبری علیرغم دارا بودن فرهیختگی کافی در شناخت مفاهیم و استخدام عبارات، گاهی این دقت را اعمال نمیفرمایند؟
2- برای پژوهش در یک مفهوم که هم مفاهیم متقاربی برای آن وجود دارد، و هم عبارات متعددی برا این مجموعه ی مفهومی به کار گرفته میشود چه سیاستی را باید در پیش گرفت؟
3- برای تعلیم و تربیت نیروهای گفتمان ساز پیرامون یک مفهوم راهبردی که با مفاهیم متعدد دست میدهد و در صحنه ی عمل با صورت های مختلفی بروز می یابد چه سیری را برای پرورش محتوا باید برگزید؟
به نظر می رسد در اندیشه حضرت آقا، آزاداندیشی و آزادی بیان و آزادی فکر و کرسیهای آزاداندیشی، خیلی تفکیک ندارند؛ البته در مورد مورد آخر کمی به تسامح نیاز است؛
به عبارت دیگر شاید بتوان ادعا کرد عمدی در اینگونه استفاده کردن ایشان وجود نداشته است.
امّا توجه شما توجه جالب و خوبی بود.