کدام امام؟!
بعضی از تقریر هایی که از امام ره میکنیم امام را تبدیل به یک قهرمان دست نیافتنی میکنیم که با همه فرق داشته است
امام جدا از حوزه
امام خاص
امام استثنا از تراث
امام یکتا و تنها در تاریخ
امام از آسمان افتاده
امام…
چنین امامی به شدت دست نیافتنی ست. امامی که فقط خودش است و خودش. اساسا طبق تراث حوزوی شما نمی توانی به چنین امامی برسی. اصلا امام را نمیفهمی. با فهم حوزوی به او نمیرسی. امامی که تکرار نشدنی است. امامی که راهش ادامه نیافتنی است.
مراقب باشیم از امام چه تقریری ارائه میدهیم.
حرکت امام فقط شور بود و قیام؟
فهم امام جدا از فهم تمام علما بود؟
حرکت امام در تراث سابقه نداشت؟
امام با مردم حرف نمی زد؟
حرکت امام مبتنی بر اندیشه ناب نبود؟
امام با ذهن مردم کار نداشت؟
حرکت امام حرف نو نداشت؟
حرکت امام حرف نو تولید نمیکرد؟
امام شاگرد تربیت نمیکرد؟
حرکت امام از ابتدا با قیام میدانی آغاز شد؟ و تا پایان هم فقط همان بود؟
اگر حرکت امام را در مقیاس یک حکومت، در مقیاس یک جامعه ببینیم، نیاز نیست یک عده تخصصی روی ذهن جامعه متمرکز شوند؟ روی تولید سخن متمرکز شوند؟ روی تولید فکر متمرکز شوند؟ روی تولید گفتمان متمرکز شوند؟
آقا 32 رهبری شان چه میکنند؟ تولید سخن و فکر و گفتمان نمی کنند؟
اصلا حرکت انقلاب کل کارش رسیدگی به ذهن مردم بود. کل کارش اندیشه اسلامی بود.
پروژه امام را چه کسی جلو برد. شهید مطهری و بهشتی و آقا را هم از پروژه امام خارج میکنیم؟ دیگر چه می ماند؟ یک امام تنها که گوشه نجف فقه می گوید و بعضا اطلاعیه هم صادر میکند؟( که این هم کار فکری است)
اگر این افراد را خارج نمی کنیم، این عزیزان در دوره 15 ساله انقلاب چه میکردند؟
اصل کار این آقایان از سال 42 تا 57 رسیدگی به ذهن مردم بود. کار اندیشه ای بود. تولید سخن بود.
اصلا خود امام در سال 42 تا 57 چه کار میکرد جز رسیدگی به جز ذهن مردم؟