دوگانگی هستی و زندگی یا اندیشه و عمل
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسانشناختی
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_3
#جلسه_107
دوگانگی هستی و زندگی یا اندیشه و عمل را نمی توان صرفا معلول عدم اعتقاد و ایمان به توحید حقیقی دانست. زندگی در خلأ شکل نمی گیرد، انسان همواره تحت تأثیر ساختارها و اقتضائات اجتماع زندگی می کند و حیات او نمی تواند خالی از اراده های دیگران باشد و در اثر تراکم اراده هاست که فرهنگ و تمدن انسانی شکل می گیرد.
اگر اراده های انسانی در تاریخ بر اساس بینش توحیدی نبوده باشد به تدریج ما با فرهنگ و تمدن مشرکانه مواجه خواهیم شد. عصر امروز عصریست که فرهنگ مشکرانه ی بشری سخت تر شده و به شکل تمدن ظهور پیدا کرده است و این مسأله را برای دغدغه مندان به وجود آورده که به راستی راه برون رفت از این وضعیت چیست؟
چگونه می توان بود که دچار دوگانگی هستی و زندگی نشویم و حقیقتا موحدانه زندگی کنیم؟ اگر ملاک زندگی توحیدی نفی نظامات بشریست چگونه می توان دردل این نظامات زندگی کرد و آنها را نفی نمود؟ آیا زندگی ما در این بستر چیزی جز توسعه و بسط همان نظام مشرکانه نیست؟