انسان دوران پسامدرن
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_11
#جلسه_114
🔰در کتاب روح توحید خوانیم
زندگى انسان تركيبى است از ذهن و واقعيت، از انديشه و عمل. اگر يكى از اين دو، يا بخشى از هر يك، محكوم قطبها و قدرتهاى ضدخدائى شود؛ ذهن خداگراى با واقعيتى غيرخدائى، يا واقعيت خداپسند با ذهنيتى خداناشناس توأم گردد، در قلمرو زندگى انسان دوگانگى رخ داده و در عبوديت خدا، شرك پديد آمده است.
انسان در اين صورت عقربهايست كه در طيف مغناطيسى عنصر بيگانهاى قرار گرفته و اگر يكباره روى از قطب 12 و جهت طبيعى بر نگردانيده باشد، بارى، دچار نوسان و سرگشتگى است، يعنى انحراف از جهت درست و صراط مستقيم سرشت انسانى، از جهت خدا؛
🔰حال از این زاویه توصیف نیکلا گریمالدی از انسان دوران پسامدرن بسیار جذاب می نماید، انسانی که سراسر نوسان است سراسر سرگشتگیست سراسر کثرت است و سراسر اضطراب و حیرت و در جستجوی سراب حقیقت و آرامش و رفاه…
🔰🔴 انسان دوران پسامدرن
💢 نیکلا گریمالدی(فیلسوف فرانسوی)، انسان بحرانزدهی از خودبیگانه مستغرق در میانمایگی و گرفتار در وضع آبسورد را #انسان_پارهپاره نامیده است.
گریمالدی در توضیح وضع و صفات این انسان پارهپاره مینویسد:
🔸 از آنجا که ما دیگر نمیدانیم چه میخواهیم، چه را دوست داریم، به چه ارج مینهیم، چه را میستاییم، دیگر نمیدانیم که خود چه هستیم…
درست بگوییم این رنج و عذاب نیست، درد نیست، تشویش نیست، حتی نوعی ناراحتی و خشم هم نیست، #تجزیهای_نهانی ، #گسستنی_درونی ، #ناسازگاری_پنهانی است… انسان پارهپاره را میتوان اینگونه به تصور آورد: انسانی بسیار سازگار با ضروریاتِ سیستمهای فنیِ بسیار پر شتاب و در عین حال بسیار بیگانه از خواست عقلانی درونی انسان؛ انسانی از نظر فنی بسیار کارآمد و کارساز، و از نظر عقلانی بیزار از بحث و استدلال؛
🔸 انسانی که گرچه در مراکز بزرگ شهری و شبکههای بسیار متراکم ارتباطی و تولیدی فرو رفته و درهم فشرده و برهم انباشته شده است اما #بسیار_تنهاست ؛ زیرا با آنکه ارتباطهایش از گذشته بیشتر شده، #قابلیت_فکری و عقلانیاش در ارتباط با دیگران پیوسته کمتر و کمتر میشود… پیوسته جهانوطنتر و در عین حال پیوسته شهرستانیتر میشود. پیوسته اجتماعیتر شده و پیوسته کمتر اجتماعی است. پیوسته بیشتر آگاه و کمتر فرهیخته است. پیوسته سرگرمیهای بیشتری او را به سوی خود میکشند، و برعکس پیوسته برای سرگرمیهای بیشتر، کمتر فرصت دارد…
🔻 چون اختلافها و جداییها، طرد شدنها و تنهاییها را نیز به همان اندازه میافزاید و فقر نیز پیوسته بیشتر میشود؛ گونهی انسان که بدینسان #اتمواره شده دیگر خوشبختی را تنها از گفتههای پیشینیان خواهد شناخت…
چون هیچکس حقیقتی جز آنچه در برخورد بیواسطه با اوست و با آن کار میکند نمیشناسد. روابطِ اشخاص، ساده و سست و ضرورتاً #مبتذل و نوعاً #ناپایدار خواهد بود. رفتار انسان بدون عوالم درونی، بدون کنارهگیری، بدون خویشتنداری، بدون دلنگرانی، بدون دگراندیشی و جدایی، بدون نفی وضعیتهای گوناگونی که برایش پیش میآید، اسیر انگیزشهای گوناگون خواهد بود. بجای آنکه با گرایشی پایدار در جهت یک هدف متحد شود تقریباً به شمار برخوردها و لحظهها #پارهپاره خواهد شد.
📚 کتاب “انسان پارهپاره” – #نیکلا_گریمالدی /نشر نی/صص ۹،۱۰،۱۱۹،۱۲۰،۱۲۱)