وضع طبيعي بشر را چه ميدانيم؟
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خطمشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_18
#جلسه_124
هابز، وضع طبيعي بشر (يعني زماني كه نه هنوز جامعهاي تشكيل شده، نه قوانيني وضع شده، و نه الزام سياسي حاكم شده) را خودخواهي و سودجوديي و شرارت ميدانست و بر همين اساس، در پي جانمايي يك قدرت قاهر مركزي (ظاهرا استيت) بود كه با سلب بخشي از حقوق طبيعي آحاد بشر، نظم و امنيت را بر جامعه حاكم گرداند: لِوْياتان!
حالا، ما كه به ذات انسان خوشبين هستيم، فطرت! وضع طبيعي بشر را چه ميدانيم؟ اگر بشر را آزاد و مستقل بگذاريم، بي هيچ الزامي از سوي قانون و قوهي قاهريت مركزي، چه خواهد شد؟ اساسا پيامبران آمدند تا با قانون و شريعت و الزام سياسي و بيروني بشر را به راه توحيد و سعادت هدايت كنند؟