انقلاب اسلامی و ساختاری با خواستگاه دوگانه؟!
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_1
#جلسه_130
انقلاب اسلامی و ساختاری با خواستگاه دوگانه؟!
یکی از بحث های مهم این است که که در عصر حاضر تمدن غرب به ابعاد مختلف حیات بشریت طعم خاصی بخشیده و حتی پدیده ای در حد انقلاب اسلامی هم تا زمانی که به مستوای یک تمدن نرسد به تنهایی نمیتواند ما را از این احاطه تمدنی به طور کامل نجات دهد. لذا میبینیم که بعضا حتی تصورات ما از پدیدها و مفاهیم ناب اسلامی هم در پارادایم غربی شکل گرفته و فهمیده میشود.
این تصور که جمهوری اسلامی در درون خود ترکیبی از ۲ ساختار “دولت ملت” و “امام امت” است شاید ثمره همین فضا باشد.
طبعا قابل انکار نیست که ساخت فعلی نظام مردم سالاری دینی بویژه در قالب و شکل، شباهت های زیادی به “دولت ملت” مدرن دارد بویژه اینکه تا حد خوبی الگو گیری هم اتفاق افتاده است.لکن همانطور که در ادبیات آقا تصریح شده است جوهره جمهوری اسلامی تلفیق دو عنصر موازی نیست بلکه ریشه ی این ساختار را در دل اندیشه اسلامی باید جستجو کرد.
لذا اگر چه که ظاهرا جمهوری اسلامی نتیجه به هم بافته شدن دولت مدرن و نظام امامت است. ولی واقع مطلب این است که نظام امامت بر قالب دولت مدرن سوار شده و با ویرایشی هوشمند رنگ و طعم ویژه ای به آن بخشیده که ماهیت این پدیده را تغییر داده است.
بنابراین در تحلیل نوع مناسبات مردم و حاکمیت در جمهوری اسلامی نباید به تحلیل های مرسوم جامعه شناسی و علوم سیاسی بسنده کرد.
به نظر میرسد اینکه برخی مواسات را به عنوان یک مفهوم ناب اسلامی به خیریه بازی نظام سرمایه داری و سوپاپ اطمینان بی عدالتی ساختاری ترجمه میکنند و یا اگر فراخوان ولی فقیه در رزمایش مواسات به وام دادن امامت به “state” تلقی می شود ریشه در همین احاطه پارادایمی و غربی فهم شدن مفاهیم و پدیده های اسلامی است.
پ ن: طبیعتا این حرف به این معنا نیست که در جمهوری اسلامی عده ای مواسات را تبدیل به خیریه نمیکنند ویا بی کفایتان بدنبال مخفی کردن گندهایی که زدند نباشند.