اگر ادعا می کنیم اخوت فطری است، پس هست.
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_13
#جلسه_133
نه! من گرگ نیستم! این من نیستم!
اخوتی که هست! و نمی بینیم!
اگر می خواهیم نگاه راهبردی داشته باشیم، اگر می خواهیم به معماری حیات بشری بیندیشیم، اگر می خواهیم دست روی نوامیس هستی بگذاریم، اگر می خواهیم به شان امامت جامعه نزدیک شویم،
چاره ای نداریم جز این که آنچه هست را ببینیم.
کم بینی و کج بینی و نگاه انتقادی و انقلابی و آرمان گرایی هیچ کدام واقع بینانه نیست.
اگر ادعا می کنیم اخوت فطری است، پس هست.
اساسا اگر با یک هست مواجهه نیست کردیم، تلاشمان معطوف به وجود آوردنش می شود. به وجود آوردن آنچه هست! در مسئله ای حساس و ظریف این مقدار فاصله بنیان برانداز است.
اخوت هست، در نهاد انسان. در فرهنگ همه جوامع.
اگر العلما ورثة الانبیا را قبول داریم و اگر لیثیروا دفائن العقول را می پذیریم، تنها کاری که باید بکنیم، بالا آوردن و نشان دادن اخوتی است که مردم دارند.
این که حتی در غرب وحشی، انسان ها هم را نمی درند و به دندان نمی کشند، علامت خوبی است. اگر چه حد اقلی اما برگ برنده ماست.
تا چه برسد به جامعه ای که فرهنگ انفاق و همدلی و ایثار و اردوهای جهادی و خدمت در آن موج می زند.
ما اصلا از این معنا در حیات بشری دور نیستیم و تا بالاترین مراتبش هم توانسته ایم درک کنیم. پدیده دفاع مقدس را نباید دست کم گرفت. شاید بتوانیم بگوییم اخوت در دوره ما به مراتب فراتر از مسلمانان صدر اسلام است! همان هایی که زجرها چشیدند اما در جنگ احزاب همگی پا پس کشیدند. مقایسه کنید با جوانان داوطلبی که معبر مین گذاری شده را باز می کند. با جان دادن برای برادر، با ماسک دادن در بمباران شیمایی. با همین امروز که جهادگران سلامت به راه افتادند و اخوتی به گستره یک جامعه به نمایش درآمده.
معتقدم بخش دوم متن آقا حمزه یعنی لزوم توجه و تمرکز بر اخوت را باید از این زاویه شروع کرد.