عَلیكَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسانشناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_13
#جلسه_141
آنچه که در بحث بهره مندی از نعم در جامعه توحیدی مغفول ماند این است که سعی و تلاش در جامعه توحیدی در راستای «نیاز» است.
در روایتی در غررالحکم آمده است که: «عَلیكَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ
بر تو باد به میانه روی در كارها؛ هر كس از میانه روی روی گرداند، ستم می كند و هر كس به آن چنگ زند، عدالت ورزد»
این روایت به روشنی بیان می دارد که یکسانی در بهره مندی از امکانات و فرصت ها کفه ای از یک ترازو است و سنجش ظرفیت و استعدادها و آنگاه با راهبرد میانه روی به سراغ نعم رفتن کفه ای دیگر و تا این دو کفه به تعادل نرسند، عملا درگیری بین حق و باطل و جهاد در برقراری عدالت پابرجاست زیرا که طبق این حدیث، راهبرد میانه روی، باید از سمت انسان توحیدی «اخذ» شود و عدالت بورزد و الا جز ستم چیزی را به دنبال نخواهد داشت.