در بحث اجتماع أمرونهي در اصول فقه، يك نظر اين است

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#معيار_ارزيابي_ادعاي_توحيد
#اميد_فشندي
#يادداشت_63
#جلسه_187

در بحث اجتماع أمرونهي در اصول فقه، يك نظر اين است كه متعلَّق أوامرونواهي «عناوين» هستند و حكم هم از عناوين به معنونات و مصاديق سرايت نمي‌كند، لذا اجتماع وجودي پيش نمي‌آيد و مشكلي نيست، اما برخي هم احكام را متوجه مصاديق مي‌دانند (مستقیما یا سرایتا) و به تعارض مي‌رسند.

مثالي بود از اينكه اگر توحيد را ناظر به مهندسي و معماري حيات اجتماعي بشر تقرير نكنيم، خيلي به چالش برنمي‌خوريم، تعارض و رويارويي از آن‌جا شروع مي‌شود كه توحيد را از مستوري به دستوردهي و برنامه‌دهي بكشانيم:

سالك در اين سلوك به دنبال كيستي؟
من يار را به كوچه و بازار مي‌كشم

براي آمريكايي‏ها مسئله مسئله‏ي شيعه و سنّي نيست؛ هر مسلماني كه بخواهد با اسلام، با احكام اسلامي و قوانين اسلامي زندگي كند و براي آن مجاهدت كند و در راه آن حركت كند، دشمن خود به‏حساب مي‏آورند. با يك سياستمدار آمريكايي مصاحبه كردند؛ مصاحبه‏گر از او مي‌پرسد كه دشمن آمريكا كيست؟ او در جواب مي‌گويد دشمن آمريكا تروريسم نيست، #دشمن_آمريكا مسلمان‌ها هم نيستند، دشمن آمريكا #اسلام‌گرايي است؛ اسلام‏گرايي. يعني مسلمان تا وقتي بي‏تفاوت راهش را بيايد و برود و انگيزه‏اي نسبت به اسلام نداشته باشد، احساس دشمني با او نمي‌كنند؛ امّا وقتي اسلام‏گرايي به ميان آمد، پايبندي و تقيّد به اسلام و حاكميّت اسلام به ميان آمد، پايه‏ريزيِ همان تمدّن اسلامي وقتي به ميان آمد، دشمني‏ها شروع‏ مي‌شود. (94/10/08)

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها