آیا دمیدن زیاد در مردم سالاری و اراده ی ملی به حذف ساختارها نمی انجامد؟
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_19
#جلسه_211
#اراده_ملی
#ساختارهای_دولتی
⭕️ آیا دمیدن زیاد در مردم سالاری و اراده ی ملی به حذف ساختارها نمی انجامد؟
🔺مسأله ی اصلی جلسه ی مباحثه ی ما بر سر این بود.
🔸دوستمان آقا محمدهادی جوهری اینگونه تقریر می کرد ( در غیر این صورت خودش اصلاح کند):
ما از مرحله ی نظام سازی عبور کرده ایم. نظام با قانون اساسی کشور و ساختارهای حاکمیتی آن معنا پیدا می کند. شما نمی توانید بدون در نظرگیری ساختارها کشور را به طور اسلامی اداره کنید. همان قوانین و ساختارهایی که از دل فقه مان برای نظام سازی به آنها احتیاج داشته و داریم.
حال سوال این است: آیا در تجربه ی ابتدای انقلاب اسلامی طراحی و تدوین این ساختارها و قوانین مردمی بود؟ آیا اساسا مردم می توانند این ساختارها را طراحی کنند یا اینکه فی المثل باید نخبگان و خواص شما دست به مباحثات قانون اساسی بزنند؟
آیا اگر نخبگان معدودی بنشینند و برای این قوانین و ساختارها تصمیم گیری کنند دیگر حضور و اراده ی مردمی به معنای واقعی کلمه اش اتفاق افتاده است؟
خصوصا اینکه با تأکید شما بر روی مردم سالاری و اراده ی ملی عملا اجرای این ساختارها توسط دولت منتفی می شود، ساختارهایی که محصول زحمات زیاد علمی و فکری دانشمندانه بوده و عقلانیت خوبی را برای اداره ی جامعه دست و پا کرده است. عملا بدون در نظرگیری آنچه که امروز در حوزه ها به نام فقه می شناسیم کار جلو خواهد رفت.
🔸پاسخی که داده شد:
بله ، حتی در طراحی نظام و ساختارها هم مردم شریکند، اما نباید ساختارها را منحصر در کلان آنها ببینیم، هر کسی از مردم باید در حد فهم و توانش در طراحی و تحقق ساختارها دخیل بشود، از قانون اساسی گرفته تا ساختارهای بومی و محله ای در هر شهر و روستا
دولت اسلامی یعنی چه؟ یعنی جریان اراده و تسلط حق و حقیقت بر جامعه
برای جاری شدن این قدرت تا خردترین لایه ها و عرصه های اجتماعی باید زحمت کشید، تحقق این جریان به دست خود مردم محقق می شود، وإلا اینکه خواص بنشینند و اسناد ملی و لازم الاجرا طراحی بکنند چیزی عوض نمی شود. همانطور که سند تحول آموزش و پرورش به عنوان یک سند نسبتا خوب با زحمات حوزوی و دانشگاهی زیادی تدوین گردید و الآن در حال خاک خوردن است.
بنابراین تأکید روی اراده ی ملی به معنای نفی ساختارها نیست، بلکه به معنای جاری شدن ساختارهای صحیح در همه ی عرصه ها و لایه های جامعه و ویرایش آن دسته از ساختارهای غلط و نامتناسب است.