مسائلی برای رهبر دوم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_28
#جلسه_219
#نشست
مسائلی برای رهبر دوم
در کتاب همرزمان حسین (ع) که مجموعه ی سخنرانی های حضرت آقا در سال 51 است وقتی از امیرالمومنین ع سخن یه میان می آید، یکی از سرفصل هایی که مورد بررسی قرار می گیرد «وظایف رهبر دوم یک انقلاب» است، همان نقشی که خودشان 17 سال بعد عهده دارش می شوند.
فارغ از اینکه ایشان در آن جا به چه نکات مهمی اشاره میکنند، کلا استعاره ی لطیفی است وقتی آقا از وظایف و مصائب مولا علی ع سخن می گویند. از منظر پیشامد ها و برخی افت و خیز ها شباهت هایی هست بین دوران حکومت مولا علی ع و حضرت آقا.
یکی از مسائل آن است که پس از فتح و پیروزی و استقرار دولت اسلامی، آن گاه که چالش ها سخت تر می شود و حضور فعالانه ی مردم بیش از پیش لازم می آید، کم کم مردم عزم هایشان می شکند و کم کم حضورشان کمرنگ تر از سابق و آنچه باید می شود.
رهبر که خودش دورانی مبارز بوده است و خودش دورانی ماموم یک امام بوده است و جان بر کف هر چه داشته در طبق اخلاص گذاشته و برای او به میدان آورده است ، اینک یک نگاه به مامومین خودش می کند و یک نگاه به گذشته ی خویش، مقایسه می کند بین دوران مبارزاتی خودش و این دوران مبارزه، و یارانی چون یاران گذشته را در دل آرزو می کند و بر زبان هم آن فضا را به عنوان الگو ترسیم می کند و از آن موفقیت برای امت خویش « عبرت » بیان می کند.
امیرالمومنین (ع) ، نهج البلاغه ،خطبه 56
لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً .
حضرت آقا، بیانات در تاریخ 1 / 3 /98 :
بایستی خودجوش و خودکار باشید؛ مثل مبارزات مبارزین زمان طاغوت. خب، اگر باور میکنید ما هم یک وقتی همسنّ شما بودیم، یک زمانی در همین دوره [بودیم]. اتّفاقاً در این سنین دوران مبارزات بود. واقعاً آن روز ماها خودجوش حرکت میکردیم. نمیخواهم حالا من راجع به خودمان حرف بزنم امّا یک واقعیّتی است. آن روز -در آن سالهای مبارزه- کسی بالای سر ما نبود؛ نه حزبی بود، نه سازمانی بود، نه جمعیّتی بود؛ [تنها] امام بزرگوار بود [آن هم] در نجف یا در ترکیه. گاهی اوقات یک پیامی از امام میآمد، یک اعلامیّهای میآمد، خونی در رگهای ما به جریان میانداخت و ما را هدایت میکرد. خب موانع هم زیاد بود؛ هم کتک بود، هم زندان بود، هم موانع پولی بود، هم گرسنگی کشیدن بود، از این چیزها هم بود امّا در عین حال حرکت میکردیم، پیش میرفتیم. جوانها امروز باید این جوری حرکت کنند؛ مثل مبارزات مبارزین دوران طاغوت.
جا دارد در خود بیاندیشیم، با دل امام مان همنوا باشیم، و درد و مساله ی دل او را بدانیم و برای آنکه نهالی که او کاشته سبز شود حتی اگر شده با آباء و ابنائمان بجنگیم تا نگذاریم بار دیگری رهبری حسرت یارانی چون خودش را بخورد و بگوید « کجایند آن ها که پیمان جانبازی بستند؟ »