چه اتفاقی در حوزه می افتد که نمی تواند امام خمینی را در عرصه ی دانشی خود بپذیرد؟
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_29
#جلسه_220
#مدرسه_ی_معرفتی_امام_خمینی
#حوزه_ی_انقلابی
#تحول_حوزه
چه اتفاقی در حوزه می افتد که نمی تواند امام خمینی را در عرصه ی دانشی خود بپذیرد؟
چه می شود کرد؟
باری در مقام برنامه ریزی یک برنامه ی اندیشه ای برای عده ای از طلاب مبتدی بودم، مدتی روی این نکته که « از کجا شروع کنیم تا ذهن مخاطب را بیاوریم در افق انقلابی بودن ؟» تامل می کردم. به این نتیجه رسیدم که اولین گام در سیر « تربیت یک ذهن انقلابی » این است که دستی به گریبان کلیات برداشت متعارف و عمومیت یافته از دین بیانادازیم و آن را خرق کنیم، تا بتواند ببیند که انقلاب دین ماست، و دین ما انقلاب است.
برای این کار کتاب احیای تفکر اسلامی شهید مطهری را انتخاب کردیم، خاصیت آن کتاب این بود که ایشان در آن کتاب چند عنوان از تعالیم اسلامی را مطرح می کند و سپس برداشت های غلط از آن ها را با به کار گرفتن برخی معیارهای پایه رد می کند و برداشت صحیح از آن تعالیم را از دل همان معیارهای پایه بدست می آورد.
مثلا ایشان معیار کلی ای را بیان می کند که مضمون آن این است : « هر برداشتی از تعالیم اسلامی که تقویت کننده ی عمل نباشد یا عمل زدا باشد قطعا از اسلام نیست »
با این معیار ایشان معنای توکل و زهد و … را از یک سری عناوین مخدر تبدیل به یک سری عناوین سازنده می کند.
تاثیر چنین مساله ای بر تربیت ذهن مجرب است.
ناظر به سوالی که در ابتدا مطرح کردم به نظر می رسد ما نیازمندیم تا چند گزاره ی کلان و ویرایشگر این چنینی راجع به کل اسلام بدست بیاوریم، و آن ها را مستظهر کنیم به جمیع آنچه مورد پسند و قبول حوزه واقع می شود. و سپس با استعانت از این گزاره های کلان ورود های مرسوم دین پژوهی را به نقد بکشیم..
مثلا این گزاره که :
« دین برای اداره ی دین و دنیاست »
« فقه، علمی برای عمل است »
« فقیه شیعی باید بتواند همچون ائمه ع توان اداره ی یک کشور اسلامی بلکه غیر اسلامی را داشته باشد »