اوج تجلی « خدا سویی» انسان به چه چیز است؟
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_35
#جلسه_223
سوال : اوج تجلی « خدا سویی» انسان به چه چیز است؟
به بیان روشن تر، اگر خدا سویی را به شدت در زندگی یک انسان فعال بدانیم، و زندگی اش را «خداسو» بیابیم، در یک دریافت کلی مسیر زندگی او چه رنگ و بویی دارد؟ یا چه صورت و شکلی دارد؟
ابتدا پاسخی کلی تر را مطرح می کنیم و سپس به یک تبلور ملموس تر نزدیک میشویم.
بدون اطاله چنین به نظر می رسد که توحیدی بودن به جمیع شئونه وصف این زندگی است؛ توحید یک امر منتشر است در پهنه ی هستی، یعنی در پهنه ی دنیا، در پهنه ی آخرت و عالم معنا، و در ارتباط دنیا و معنا، همچنین منتشر است در پهنه ی کل عباد، در کل تاریخ ( گذشته، حال و آینده )، و در کل حوادث و وقایع.
کل خلق و کل حوادث و وقایع همگی تجلیات حضرت حق سبحانه و تعالی هستند؛ همگی یک معنا دارند و همگی مخلوق یک خالق اند و …، لذا انسانِ « خدا سو » زندگی توحیدی دارد، زندگی اش همه سو است یا به عبارتی جامع است. انسان « خداسو » آن گاه که گذار از جامعیت را در خود حس کند دچار تردید خواهد شد و به تجدید نظر خواهد پرداخت.
اما همین مساله هنوز گویی چندان واقعی نیست، و چندان با مختصات تصمیم گیری نسبت برقرار نکرده است، هنوز راه تشخیص در آن کمی بسته است، گو آن که اساسا این شبهه را به وجود بیاورد که هر طریقی را انسان «خداسو» می تواند انتخاب کند حال آنکه به نظر نمی رسد که چنین امری صحیح باشد.
اینجاست که با کمی ضرب واقعیت های صحنه در اقتضائات توحید منتشر و همه جانبه این احتمال برایم پررنگ است که رنگ اصلی زندگی انسان خداسو، حضور در میانه ی نبرد خونین حق و باطل است.