سیاست عُدّه و اقتصاد مردمپایه
#امید_فشندی
#یادداشت_145
#جلسه_269
#مشخصات_اسلام
💠 سیاست عُدّه و اقتصاد مردمپایه
#آیةالله_شاهآبادی ریشهی مشكلات جامعه را جهل به #مرام_اسلام (قرآن و سنت) معرفی میكنند و #دو_اصل (خیط ولایت و خیط اخوت) و #دو_سیاست (عِدّه و عُدّه) برای عمل به مرام اسلام مشخص میكنند.
#سیاست_عُدّه را میتوان همان منابع و امكانات و سرمایههای ملّی دانست كه راه دستیابی (تولید) به آن را #إعانه (لا عُدّة إلّا بالإعانة) بر اساس #نیكی و #خویشتنبانی (تعاونوا علی البرّ و التقوی) میدانند.
اگر #اقتصاد را چرخهی تولید (محصولات و خدمات) و توزیع و مصرف یك جامعه بدانیم، مردمپایگی آن به چیست؟
#نیاز_طبیعی
یكی به نیازی است كه پیشران چرخهی تولید و توزیع و مصرف است. نیاز باید برآمده از واقعیتهای حیات بشری باشد، نه كاذب و برساختهی تولیدكنندگان!
معروف است كه مردم در نظام سرمایهسالار، دیگر صرفا خریداران محصولات و خدمات نیستند، بلكه خود به كالاهایی برای شركتهای بزرگ اقتصادی تبدیل شدهاند.
چرا آقای شاهآبادی راه تحصیل عُدّه را اعانت (همكاری و معاونت) میداند؟ با دو مقدمه:
1. نیاز (به دین و دنیا)
2. ناتوانی از رفع آن نیاز (دلایل: هیولویت، تزاحم فعلیات عالم، تزاحم دین و دنیا، تزاحم حاجت و راحت، تزاحم حاجت و غیرت)
حالا میفرماید كه معاونت برای رفع این نیاز، اصولی دارد (كه همان پایههای اقتصاد میشود):
1. زراعت
2. صناعت
3. تجارت
4. إدانه (قرضالحسنه)
5. إعانت (یاریرسانی، بخشش)
عرض بنده این است كه گرچه خود نظام و ابزار تولید و توزیع و مصرف، عرصهی سوداگری حرص و طمع و سرمایهسالاری است، اما ابتنای اقتصاد بر #نیاز های حقیقی و طبیعی انسان نیز از عوامل مردمبنیادی اقتصاد است.