شاخص دوم [مکتب امام]، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_49
#جلسه_269
#مقام_مردم
#مکتب_امام
#اقتصاد_مردم_بنیاد
«شاخص دوم [مکتب امام]، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم كرامت انسان، هم تعيين كننده بودن اراده ي انسان. در مكتب سياسي امام، هويت انساني، هم ارزشمند و داراي كرامت است، هم قدرتمند و كارساز است. نتيجه ي ارزشمندي و كرامت داشتن اين است كه در اداره ي سرنوشت بشر و يك جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسي ايفا كند. لذا مردمسالاري در مكتب سياسي امام بزرگوار ما- كه از متن اسلام گرفته شده است- مردمسالاريِ حقيقي است؛ مثل مردمسالاري امريكايي و امثال آن، شعار و فريب و اغواگريِ ذهنهاي مردم نيست. مردم با رأي خود، با ارادهي خود، با خواست خود و با ايمان خود راه را انتخاب ميكنند؛ مسئولانِ خود را هم انتخاب ميكنند.»
چند بار دیگر هم اگر دلتان خواست جملات بالا را تامل کنید.
🔸این جملات به انسان قدرت فهم می دهد. خارج از فضای متعفن سیاهی که مدرنیته درست کرده. که اجازه نمی دهد برای هویت انسانی ارزش قائل شوی. که تا بخواهی بگویی مردم حق تعیین سرنوشت دارند، فورا به ذهنت می رسد، «اگر مردم، باطل و نامشروع خواستند چه؟!» چه بلایی سرمان آمده که حتی نمی توانیم چند ثانیه به هویت انسانی، همان طور که هست بیندیشیم.
🔹جملات بالا کمی انسان را از تسلط پارادایمی که انسانش گرگ است، خارج می کند و اجازه اندیشیدن می دهد. مطالعه این جملات انسان را به پرواز در می آورد. گویی از قفس رها می شوی. بارها و بارها خواندنش ذهن را می برد در فضایی خواستنی و مطلوب. آزاد و رها. شبیه آسمان، آبی و بی کران. چیزی شبیه شعرهای زلال سهراب. شبیه «بی گمان آنجا آبی، آبی است». مدت هاست رنگ ها دیگر برایمان رنگی ندارد. صداها صدایی ندارد. می بینیم و نمی بینیم. می شنویم و نمی شنویم و این بلایی است که پارادایم غرب سر ما آورده.
اما
«شب سرودش را خواند، نوبت پنجره هاست…»
🔸درس فقه حکومتی استاد موسوی، معمولا هم افزایی زیادی با محتوای حلقه دارد. یک فقه پویای نبریده از عرفان و فلسفه و اخلاق و مستحبات و به شدت مکتب امامی، اتفاقا دیروز در بحث ربا، واژه «یتخبطه الشیطان» بررسی شد. به یک معنا از دست رفتن توان تحلیل انسان است. یعنی ربایی که لازمه سرمایه است و اساس اقتصاد غربی است، هویت ارزشمند و دارای کرامت انسان را تخریب می کند. آنجاست که دیگر رنگ ها از رونق می افتند.
🔹اقتصاد مردم بنیان تنها در مکتب امام فهم می شود. مردم سالاری اقتصادی نیز. اقتصاد مقاومتی هم. سراغ اقتصاددان رفتن خطاست. حتی ابتدائا سراغ اقتصاد اسلامیدان رفتن هم خطاست. باید اول سراغ مکتب امامدان برویم. بعد می توان به اقتصاد تطبیقش داد. اصلا خود اقتصاد مقاومتی تطبیق مکتب امام بر اقتصاد است. به شرطی که مکتب امام را پذیرفته باشیم و قبل تر مکتب امام را فهمیده باشیم.
➖بیشتر دوست می داشتم به جای این یادداشت، تلاشی می کردم تا گزاره های ناب مکتب امام در رابطه با مردم را در فضای اقتصادی تطبیق دهم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مردم بالادست چه صفایی دارند!
چشمه هاشان جوشان ، گاوهاشان شیرافشان باد!
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
ماهتاب آن جا ، می کند روشن پهنای کلام
بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است
مردمش می دانند که شقایق چه گلی است
بی گمان آنجا آبی ، آبی است
غنچه ای می شکفد ، اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد!
کوچه باغش پر موسیقی باد!
مردمان سر رود ، آب را می فهمند
گل نکردنش ما نیز
آب را گل نکنیم
اگر میلتان کشید، «پشت دریاها شهری است» را هم بخوانید.