#مشخصات_اسلام
#امید_فشندی
#یادداشت_174
#جلسه_295
#مشخصات_اسلام
تحلیل دقیقی ارائه فرموده و عمق زیادی به مسئله بخشیدید، سپاسگزارم.
💠 داستان دین و دولت و مناسک و اصلاحگری در جمهوری اسلامی
البته این توجه بهجایی است كه مراقب باشیم به اسم اصلاحگرایی و روشنفكرمآبی، تیشه به ریشهی آداب و عادات و مناسك خود نزنیم.
این را هم قبول دارم كه نسبت شریعت (و مناسك) با حقیقت و باطن دین، مثل نسبت لباس و انسان است، مثل تقوا و مؤمن كه: فصونوها فتصوّنوا بها.
اما داستان مناسك در تشیع و خصوصا دوران جمهوری اسلامی، پیچیدگیهای عجیبی دارد:
#نخست آنكه مناسك شیعی لزوما همان شریعت اسلامی نیست كه استناد درستی به وحی و كتاب و سنت و عترت داشته باشد، بیشتر برساخت هویتی شیعه در طور چندصدسال اخیر برای تمایز با عامهی مسلمین است.
#دو اینكه كار در دست نهاد و عالم دین نبوده و نیست.
#سه اینكه در پساپیروزی انقلاب، این شیعهی مناسكی كاملا از رانت حكومتی و رسانهای و امكانات عمومی بهرهبرداری كرده است و حكومت هم بدش نمیآمده ضعفهای گفتمانی و ایدئولوژیك خود را با همان افیونی كه علیهاش قیام كرد، تسكین دهد.
#چهار آنكه روحانیت اصیل و اصلاحگر و روشنفكران دینی هیچگاه از سوی حاكمیت و رسانههای رسمی آن به رسمیت شناخته نشدند و با كوچكترین اظهار نظر و ابراز عقیده، از سوی امنیتیها و هیئتیها مورد طعن و تكفیر و درنتیجه تمكین یا تبعید ناخواسته كشانده شدند، لذا مبارزهی – یا حداقل رقابت – منصفانهای نبوده است.
#پنچ – و مهمتر از همه – اینكه:
جمهوری اسلامی در پیدایی و پویایی و پایایی، ناگزیر از اصلاح فكر دینی بود و هست؛ اینكه دست تقدیر این انقلاب را از بهشتی به رئیسی رسانده نباید ما را دچار خطای محاسباتی كند… هنوز نسل اول زنده هستند و اسناد و مدارك و متون فكر و قرائتی از اسلامی و تشیع كه مردم را به صحنه آورد، موجود است.
فاصله میان راهبران نخستین انقلاب با حضرات روحانیون انقلابی موجود بهقدری زیاد است كه میتوان از یك #ربایش تاریخی سخن گفت، انقلاب و نظام از دست جریان روشنفكری اصیل و روزآمد ربوده شد و اسلام در چهرهی فقاهتیاش و شیعه در قرائت فرقهایاش جانشین آن گشت.
ما ناگزیر از یك اصلاح بنیادین در نهاد دین و اندیشهی دینی بودیم كه تاحدوی هم با نهضت اسلامی شروع شد و خوب هم پیش آمد و حتی به پیروزی سیاسی هم دست یافت، اما …
اما به نظر این حقیر میرسد كه حضرت امام، قدمی را – كه برای حفظ انقلاب و نظام اسلامی ضروری بود – و پس از او هم دیگر هیچکس نخواهد توانست بردارد – برنداشت.
امام خمینی تاریخیترین فرصتی را كه یك رهبر دینی بهپشتوانهی حمایت مردمی و در مسند حاكمیت میتوانست برای اصلاح نهاد دین و اندیشهی دینی بردارد، برنداشت؛ امام پس از پیروزی، حوزه را عملا به طیف سنتی سپرد و حتی شورای نگهبان را هم به نمایندهی آن طیف واگذار كرد و حتی بهاندازهی چند جلسه تفسیر قرآن به قرائت خود هم نخواست مقابل طیف سنتی بایستد.
امام ترسید و این ترس مقدس او؛ هم انقلاب اسلامی را در معرض زوال قرار داده و هم نظام اسلامی را در معرض اضمحلال.
نهضت پیامبر در صدر اسلام گرچه در ساحت سیاسی از سبیل ولایت منحرف شد، اما تقریبا بر صراط او باقی ماند و روزبهروز اندیشمندانی در قرون بعدی به بار آورد، اما نهضت اسلامی ما پس از امام گرچه در ساحت سیاسی به ثبات و مسیر خود ادامه میدهد، اما …. اما تریبون نمازجمعهی تهران از #سیدمحمود_طالقانی رسیده است به #سیداحمد_خاتمی؛ اولی گرچه در حوزه اسمی نداشت اما در میان مردم رسمی داشت، دومی اما از حوزه رانده است و از مردم مانده، ناگزیر به قدرت و شوكت و درشتگویی روی آورده است.
ما نیاز به زایش فکری و روشنفکری دینی و اصلاح اجتماعی داریم، اما نداریم که نداریم که نداریم…. آیا حلقهی اندیشهی کلامی میتواند چنین رسالتی برای خود متصور باشد؟
…………………………
[پ.ن: بنده پیشترها مراقبت داشتم كه به اسم و مصداقی اشاره نكنم، اما حالا باورم این است كه این اشخاص صرفا یك شخص نیستند، بلكه نماد یك جریان فکری و الگوی حکمرانیاند و باید به ایشان اشاره كرد؛ آیةالله جنتی دیگر یك شخص نیست تا به سادهزیستی و ثبات قدم او در حمایت از آیةالله خامنهای تمسك كنیم، جنّتی نماد یك حاكمیت فقهی و اقتدارگرا و عزم مادرخواندههای پیر و خسته و بسته و بیپستان و یائسه بر سرنوشت یك ملّت است… #نه_به_جنتی صرفا مخالفت با یك مدیر پیر اما مخلص و بصیر و انقلابی نیست، بلكه نه به اشراف سیاسی و مذهبی، نه به قبیلهی حزباللابیها، نه به طاغوتمنشان انقلابی است، نه به حداد عادل و حسین طائب و مهدی خاموشی و رضا غلامی و مهدی چمران و احمد خاتمی است، نه به نسل جوان و رانتی و كیفكشان خیمهشبباز نسل اول است]