هویت «از اویی» ما و داستانی از لغت موران
#امید_فشندی
#یادداشت_177
#جلسه_298
#مشخصات_اسلام
🔰 هویت «از اویی» ما و داستانی از لغت موران
ادبیات داستانی-عرفانی ما سرشار است از توجه به اصل و ریشهی ما و ضرورت بازگشت به خویشتن خویش؛ از منطقالطیر عطار تا نینامهی مولانا … عشق و فراق نیز در فضای دوری از خاستگاه خویش معنا مییابد.
شیخ اشراق سهرودی نیز در امتداد این دردنگاری در رسالاتی ازجمله رسالهی #لغت_موران كوشیده تا در قالب داستانكهایی تشبیهی از این سیر و صیرورت حكایت كند:
موری چند تیزتك میان بسته از حضیض ظلمت مكمن و مستقرّ اوّل خویش رو به صحرا نهادند از بهر ترتیب قوت، اتّفاق را شاخی چند از نبات در حیز مشاهدۀ ایشان آمد و در وقت صبح قطرات ژاله بر صفحات سطوح آن نشسته بود. یكی از یكی پرسید كه این چیست؟ جواب داد و گفت كه اصل این قطرات از زمینست، و بعضی گفتند از دریاست، علی هذا در محلّ نزاع افتاد. موری متصرّف در میان ایشان بود. گفت لحظهای صبر كنید تا میل او از كدام جانب باشد كه هر كسی را زی جهت اصل خویش كششی باشد و بلحوق معدن و منبع خود شوقی بود.
همۀ چیزها بسنخ خود منجذب باشد. نبینی كه كلوخی را از مركز زمین بجانب محیط اندازند، چون اصل او سفلیست و قاعدۀ «كل شیء یرجع الی أصله» ممهّدست، بعاقبت كلوخ بزیر آید. هر چه بظلمت محض كشد اصلش هم از آنست. و در طرف نور الوهیت این قضیه در حقّ گوهر شریف لایحتر است ، توهّم اتّحاد حاشا، هر چه روشنی جوید همه از روشنیست.
موران در این بودند كه آفتاب گرم شد و شبنم از هیكل نباتی آهنگ بالا كرد، موران را معلوم گشت كه از زمین نیست، چون از هوا بود با هوا رفت، «نُورٌ عَلیٰ نُورٍ یهْدِی اللّٰهُ لِنُورِهِ مَنْ یشٰاءُ وَ یضْرِبُ اللّٰهُ الْأَمْثٰالَ لِلنّٰاسِ»، «وَ أَنَّ إِلیٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهیٰ»، «إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّٰالِحُ یرْفَعُهُ».
5 مرداد 1400