معنای حکمت در لغت
💠معنای حکمت در لغت💠
🔻معنای اول این ریشه را برخی «بازداشتن» دانستهاند (ابن فارس در مقاییس اللغه). یعنی علمی که انسان را از کار زشت باز میدارد(طریحی در مجمع البحرین). بر همین اساس است که لگام اسب را حَکَمَة خواندهاند، چون اسب را از چموشی باز میدارد، و فرمانروا را حاکم خواندهاند چون ستمگر را از ستمگری بازمیدارد(خلیل در العین).
🔻بعضی دیگر گفته اند گرچه بازدارندگی در مفهوم حکمت است، اما به نظر میرسد که حکم به معنای نهادن امور در جای خود به نحوی جامعتر به مفهوم حکمت اشاره میکند که «تعادل» جایگاه ویژهای در آن دارد.(جرجانی در اسرار البلاغه)
🔻معنای دیگری که برای آن ذکر شده، شناخت بهترین چیزها با برترین دانشها است (ابن منظور در لسان العرب) که چنین حکمتی را میتوان دینی تلقی کرد و مصداق بارز آن را شناخت خداوند دانست.
🔻و در آخر بعضی دیگر حکمت را دست یافتن به حقیقت از طریق علم و عقل دانسته اند. (راغب در مفردات)
به نظر می رسد این معنای آخر بهترین معنا برای حکمت در زبان قرآن است. چنانچه رسالت راغب در مفردات القرآن نیز همین است که معانی مفردات قرآن را بیان می کند.