اهمیت گفتمان سازی در شرایط فعلی جبهه انقلاب
انسان وقتی می خواهد کاری را انجام دهد، ابتدا برای انجام آن اراده می کند. این اراده نیز، تابع میلی است که در درون او ایجاد شده است. آن میل هم، به سبب شناخت های او برای وی حاصل شده. پس شناخت ، به ترتیب موجب میل، اراده و فعل می شود.
به عنوان مثال اگر کسی می خواهد لیوان آبی که در مقابل او قرار دارد بنوشد، مراحل زیر در درون او پدید می آید :
ابتدا به تشنگی و نیاز به آب در درون خود علم پیدا می کند.
سپس آب را به عنوان راه حل برون رفت از این مشکل و به عنوان برطرف کننده این نقص می شناسد.
پس از آن، به دلیل شناختی که برای او حاصل شده، میل به نوشیدن آب در او ایجاد می شود.
و در نهایت اراده می کند لیوان آبی که در مقابل او قرار دارد را، بنوشد و دست خود را به سمت لیوان حرکت داده و آب را میل می نماید.
البته شاید به دلیل سادگی موضوع و پرتکرار بودن این اتفاق، هیچگاه متوجه این مراحل نشده باشیم ؛ اما با تحلیل عمل ساده ای که در طی چند ثانیه انجام می دهیم، به وجود این مراحل پی می بریم.
جامعه نیز، اگر اقدامی را انجام می دهد، همین مراحل را پیش از آن طی کرده و همینگونه است، اگر فعلی را انجام نمی دهد .
به عنوان مثال، اگر مردم جامعه ای در مراسمات مذهبی پرشور و پرتعداد حاضر می شوند، به این دلیل است که حضور در این مراسمات را، به عنوان راهی برای دست یافتن به زندگی مطلوب شناخته اند، میل به آن پیدا کرده اند، اراده حضور در آن مراسمات در آنها ایجاد شده و اکنون در این مراسم حاضر شده اند.
کما اینکه اگر عکس این هم اتفاق بیفتد، دلیلی جز این ندارد که این عمل را به عنوان راهی برای دست یافتن به زندگی مطلوب نیافته اند.
کلام انقلابی از این جهت اهمیت پیدا می کند، که نیازهای جامعه را تشخیص داده و متناسب با آنچه مورد نیاز اوست، به او طعام معرفتی رسانده و از زیست انقلابی جامعه اسلامی پشتیبانی می کند و در یک جمله، ذهن جامعه را رصد کرده و آن را تغذیه می کند.
نکته پایانی که در این نوشتار عرض می کنم، اینست که اگر شناخت خوبی نسبت به مصالح و مفاسد صورت نگیرد، موجب تشتت در عمل نیز، می شود.
فرض بگیرید شخصی که شدیدا تشنه است، نداند که آنچه او را سیراب می کند ، چیست؟ در این شرایط برای رفع تشنگی کارهای مختلفی انجام می دهد. دست خود را تکان می دهد، چشم خود را می بندد، می دود و …
شرایط فعلی جبهه انقلاب را می توان اینگونه توصیف کرد! هر کس در جبهه به دنبال امری است؛ اما مطمئن نیست که این، راه برون رفت از انفعال است. در حالیکه اگر متکلم انقلابی موضوعی را به عنوان راه اساسی برای تحقق اهداف انقلاب شناسایی کند و جبهه را متقاعد کند که باید بر روی فلان موضوع متمرکز شد و هدف واحد برای همه شناسایی شود، در اینصورت یک عمل متناسب با شناخت در جبهه شکل می گیرد و جبهه را از تشتت و سرگردانی و کارهای بیهوده نجات می دهد.