نوشته‌ها

تعریف آزاداندیشی

آزاداندیشی از دو قسمت آزادی و اندیشه تشکیل شده است. البته نمی خواهم بگویم این کلمه مرکب است، اما برای فهم آزاداندیشی باید از حیث آزادی و اندیشه تکلیف آن را مشخص کنیم.
آزاداندیش در مقام اندیشه از هر قیدی که او را محدود کند، آزاد است. او به دنبال حقیقت است و حق را هر جا و در اندیشه هرکس که باشد، در می یابد. او در مقام اندیشه کاملا اندیشه ای آزاد از هرگونه قید دارد. لذا از طرفی خیلی راحت اندیشه های دیگران را می شنود و از فهم زوایای جدید اندیشه استقبال می کند. چون می فهمد آن اندیشه ای که دارد، تمام حقیقت نیست و هرکسی بخش هایی از حقیقت را می فهمد. از طرفی از هرآنچه مانع اندیشیدن است، به شدت بیزار است. چون برای او اندیشیدن اهمیت بسیار زیاد و جایگاه والایی دارد.
از آزادی نهفته در آزاداندیش نباید فریب بخوریم. برای رسیدن به این آزادی باید از خیلی از اسارت ها فرار کرد. اسارت هایی که مانع اندیشیدن یا آزادی در اندیشیدن می شود.
ازاداندیش از گفتگوی منطقی بسیار استقبال می کند. چون بهترین فضا برای انتقال اندیشه های صحیح و دریافت زوایا و ابعاد جدیدی از اندیشه در همین گفتگوهای آزاد است.
به صورت کلی مناط آزاداندیشی حق جویی و حق پویی در مقام اندیشه و رها شدن از همه تعلقات و موانع دست یافتن به اندیشه صحیح است.

اهمیت درک صحیح آزاداندیشی

تعریف دقیق و فهم صحیح از مفاهیمی که در مورد آن صحبت می کنیم، اهمیت بسیار زیادی دارد. چرا که ممکن است سال ها درمورد موضوعی مناقشه شود. برخی آن را تایید و برخی رد کنند، در حالیکه آنچه گروه اول را مد نظر دارند و تأیید می کنند، گروه دوم هم تأیید می کنند. آنچه گروه دوم نیز مد نظر دارند و رد می کنند را، گروه اول نیز رد می کنند. در دانش های حوزوی مثل اصول فقه، به این مسأله تبیین محل نزاع گفته می شود.

وقتی محل نزاع تبیین می شود، مشخص می شود موضوع بحث چیست و اینکه محل بحث کجا هست و کجا نیست؟ لذا، خیلی از دعواهای لفظی برطرف می شود.

در موضوع آزاداندیشی نیز، بسیار اهمیت دارد منظور خود از آزاداندیشی را تبیین کنیم. اگر بدون تبیین موضوع از آزاداندیشی دَم بزنیم، ممکن است نتیجه این بشود که چیزی ترویج شود، که اصلا مد نظر ما نبوده.

در این صورت، جنبه های جدید و نویی از آزاداندیشی شناخته می شود و باعث می شود دعوت به آزاداندیشی، دعوت عمیقی باشد.