اهمیت ارزشسازی به وزان سبک زندگی
وقتی چیزی تبدیل به ارزش می شود، این ارزش تبدیل به رفتار و حتی تبدیل به زندگی میشود. و اگر خود مستقیما تبدیل به رفتار نشود، قطعا یک رفتار متاثر از این ارزش را شکل میدهد و به تبع آن یک زندگی. ارزش و ضد ارزش شدن یک امر، مسئلهای بسیار مهم و کلیدی است و باید نسبت به آن حساسیتهای فوق العاده وجود داشته باشد؛ باید مهم باشد که چه کسی در جامعه در حال ارزشسازی است؛ نه تنها باید نهادی برای رسیدگی به اصل مسئله ارزشسازی داشت بلکه باید نهادی هم برای رصد این امر در جامعه داشته باشیم؛ رسیدگی و رصد مراکزی که در حال ارزشسازی هستند و نه حتی مراکز و سازمانها بلکه جریانات اجتماعی هم چه بسا در حال ارزشسازی و ضد ارزش کردن بعضی ارزشها باشند؛ به میزانی که زندگی برایمان اهمیت دارد، باید ارزشسازیها برای مهم جلوه کند؛ این ارزشها که ریشه در باور و اعتقادات ما دارد، سبک زندگی خاص خودش را رقم میزند.
البته مطلوب این است که همه مردم پای کار باشند و این خود مردم باشند که نسبت به ارزشسازیها و ضد ارزش شدنهای ارزشها حساس باشند؛ به عنوان نمونه خود مردم به صدا و سیما به خاطر تبلیغات رها اعتراض داشته باشند و مطالبه داشته باشند و خود مردم به عنوان نمونه متوجه این تغییر ارزشهایی که توسط فقط تبلیغات صدا و سیما پدید میآید بشوند؛ ارزشسازیها و ارزشسوزیهای سریالها و فیلمها و برنامهها بماند! لذا وقتی مردم اینگونه نسبت به این مسئله ملتفت باشند، نیازی نیست که از ساختارهای سخت حاکمیتی، مثل قانون استفاده کرد و اگر هم ساختاری هست، این در حمایت از مردم است.
به عنوان نمونه وقتی تبلیغات مواد مضری چون نوشابه در صدا و سیما منع شد، این تبلیغات سراریز شد در رسانههای غیر رسمی چون شبکههای فیلم و سریالهای خانگی و همچنین در فضای اجتماعی مجازی؛ ولی اگر همین مخالفتها از جانب مردم میبود و مطالبهها از جانب مردم صورت میگرفت و به یک گفتمان تبدیل میشد؛ نه تنها از صدا و سیما حذف میشد بلکه توان رفتن در فضاهای دیگری را هم نداشت؛ البته منکر خوبی این قانون نیستیم و در فضایی که شرایط اینگونه مردمی کردن وجود ندارد، شاید راهکار همین استفاده از ساختارها و قوانین باشد.