قرائت غلط از مناسک گرایی شیعیان
قرائت مظاهری از تشیع کاملا غیر مقدس است. به این معنا که وقتی درمورد ساخت و ساز حرم اهلبیت (علیهم السلام) و امامزادگان جلیل القدر صحبت می کند، دلایل مذهبی و معنوی را به حاشیه برده و دلایل سیاسی و امثال آن را به عنوان دلایل اصلی مطرح می کند.
به نظر بنده مظاهری به دلیل گارد شدیدی که در مقابل مناسک دارد، نتوانسته دلسوزانه و حتی منصفانه درمورد مناسک شیعی صحبت کند.
وی رشد تشیع را به دو قسم رشد سخت افزاری و نرم افزاری تقسیم کرده؛ سپس چشم را بر رشد نرم افزاری تشیع در نیم قرن اخیر بسته و دوران فعلی را، دوران رشد سخت افزاری تشیع می داند. آیا این رشد سخت افزاری، نتیجه رشد نرم افزاری نبوده و یا مثلا زمینه ساز آن نیست؟!
در این که برخی از این ساخت و سازها مورد نیاز نبوده و اسراف بیت المال بوده، شکی نیست؛ ولی به صورت کلی و یا حتی بخش زیادی از آن را نمی توان نفی کرد.
آنچه که او تشیع مردمی می خواند، به شدت سطحی، بی ارزش و ناکارآمد بوده و حتی استشمام می شود که از نگاه او، چنین تشیعی مضر است.
شاخصه هایی نیز، که از تشیع مردمی بیان می کند، کاملا بر تشیع سنتی که جریان اصلی تشیع بوده اند، منطبق است و مصداق بارز تشیع نخبگانی، تشیعی است که یکی از مراکز اصلی آن، حسینیه ارشاد است.
اما سوال بنده این است که کدام شیعه، بدنه اصلی و مردمی انقلاب را تشکیل داد؟ مگر غیر این است که تشیع مردمی با مناسک عاشورایی راهی جبهه های جنگ شدند و دفاع مقدس را سرشار از حماسه و معنویت کردند؟ اصلا مگر اندیشه و استدلال انسان را حرکت می دهد؟ آنچه انسان را وادار به حرکت می کند، عشق، عاطفه و احساس است. دقیقا همان شاخصه هایی که برای تشیع مردمی در مقابل تشیع نخبگانی بیان می کند.
وقتی به دست فرمان امامین انقلاب می نگریم، کاملا واضح است که ایشان علاوه بر تقویت تشیع نخبگانی، اصرار بر حفظ و گسترش تشیع مردمی دارند و حتی دیدارهای سالیانه آقا با شاعران و مداحان و برگزاری مراسم فاطمیه کاملا این موضوع را برای ما واضح می کند.