خاستگاه توجه به دو ساحت دانش و اندیشه در کلام انقلابی
🔰 خاستگاه توجه به دو ساحت دانش و اندیشه در کلام انقلابی
میان #دانش و #اندیشه را از جهات مختلف میتوان تمایز نهاد، اما این تمایزات آیا بهقدری هست که بتواند از دو ساحت وجودی گزارش دهد؟
کلام انقلابی سودای پشتیبانی نظری از زیست دینی جامعه – حیات نوین انقلابی – را در سر دارد و ذهن جامعه را هدف گرفته است.
آیا میتوان از یک لایهی معرفتی سخن گفت که پشت حیات جمعی انسانها قرار گرفته و به اقدامات او – بهعنوان یک کل منسجم و باشعور – سمتوسو، پیوستگی و انسجام و حتی هویّت میبخشد؟ آیا میتوان میان این لایهی معرفتی با سایر دانشها – حتی دانش عقاید دینی – تمایز قائل شد؟
بله، از دو جهت:
1. پیوستگی هویتی یک ملت صرفا به مثلا گزارههای قانون اساسی یا مرز و جغرافیای مشترک نیست، بلکه مجموعهای از باورها و ارزشها و عادات و آداب و رسوم عینی است که در عمل ایشان را به هم پیوند میزند و یک کل متمایز از سایر ملل ایجاد میکند؛ برای این لایهی عینی میتوان یک ذهن مشترک و سیّالی درنظر گرفت که ترجمهی معرفتی آن میشود #ذهن_جامعه
2. انسان بهمثابهی یک کل ذیشعور که دارای هویت واحد و یکپارچه است، نه با هیچ یک از دانشهای نظری و عملی میتواند این پیوستگی خویش تأمین کند، نه صرفا با تسلسل خاطرات است که شخصیت یکپارچهاش شکل میگیرد، بلکه یک لایهی معرفتی – نه لزوما خودآگانه – است که مثل سیستمعامل در یارانه باعث پیوستگی و انسجام میان ساحات و قوای درونی و موقعیت وی در زمان و مکان میشود. این لایهی معرفتی کاملا سیّال و منعطف و دارای خاصیت جمعالجمعی است. این لایهی معرفتی در وجود انسان و جامعه – اگر اصابتی برای آن قائل باشیم – اندیشه است.
امید فشندی
1401/02/17