نوشته‌ها

مواجهه حاکمیت اسلامی با مسئله تنوع فرهنگی

حکومت اسلامی اساساً با فلسفه ایجاد یک جامعه ای که اعتقادات، اخلاق و رفتار اسلامی که تأمین کننده سعادت انسانی انسان است، تشکیل می شود؛ از نظر اسلام فرهنگ برتر فرهنگ اسلامی است و در تعامل با فرهنگ های دیگر که درون جامعه اسلامی بعد از تشکیل حکومت اسلامی وجود دارد، اگر آن فرهنگ از یک غنایی برخوردار است و می تواند در خدمت پیشبرد اهداف و آرمان های اسلامی باشد، آن فرهنگ مورد تأیید قرار می گیرد؛ با توجه به بستر توحیدی و زحمت هایی که همه پیامبران در طول تاریخ کشیدند فرهنگ هایی در جوامع غیر دینی وجود دارد که متأثر از این جریان ریشه دار تاریخی است. اما ظاهرا محل بحث در صورت مسئله تنوع فرهنگی این نیست، تنوع فرهنگی در وضعیتی است که فرهنگ هایی وجود دارد که ناهمراهی ها و یا حتی معارضه با فرهنگ اسلامی دارند، در چنین حالتی تعاملی که حاکمیت اسلامی با این فرهنگ ها باید بکند، به دو صورت می تواند تصویر شود:

استفاده از ابزارهای حاکمیتی برای از بین بردن فرهنگ معارض

حاکمیت اسلامی موظف است که از همه ابزارهای حاکمیتی (اقتصادی و سیاسی و فرهنگی) برای محدود کردن و سمت و سو دادن به سمت حذف فرهنگ های غیر دینی در جامعه اسلامی، استفاده کند.

بله در جامعه اسلامی طرفداران ادیان توحیدی هم می توانند زندگی کنند اما اولاً فضا را برای بسط فرهنگی آنان باید محدود کرد، ثانیا با ابزارهایی مثل جزیه و … فضا را برای تحقیر این فرهنگ و هضم شدن آن در جامعه اسلامی فراهم کرد.

این تازه نسبت به فرهنگهای دینی دیگر است، اما در حاکمیت اسلامی به هیچ وجه کفر و فرهنگ کافرانه تحمل نخواهد شد و به سرعت و صریح آن را حذف باید کرد.

مدارا برای هضم فرهنگ معارض و به هم نخوردن وحدت جامعه

یکی دیگر از تعامل های حاکمیت اسلامی با فرهنگ های معارض مخصوصاً در وضعیتی که آن فرهنگ در بین افراد جامعه نفوذ و گسترشی دارد، آن هم در صورتی که جامعه شما یک جامعه مسلمان است ولی تحت تأثیر فرهنگ های بیگانه قرار گرفته باشند، مدارا با جامعه است. البته مدارا به نیت کنار آمدن و تثبیت آن فرهنگ نیست، بلکه در این فرض هم از ابزارهای مختلف حاکمیتی این بار با تأکید بر استفاده از ابزارهای فرهنگی در صدد هضم آن فرهنگ اشتباه در فرهنگ دینی قرار می گیرد.

مدارا در این وضعیت مدارای محدود و عملی است نه مدارای نظری که کار را به، به رسمیت شناخته شدن آن فرهنگ و اندیشه پشتیبان آن بکشاند، که این خود سکولاریسم است.

یکی دیگر از عوامل مدارا با فرهنگ های غیر دینی، حفظ وحدت جامعه و عدم ایجاد تشویش و بر هم خوردگی نظم عمومی است، آن هم در وضعیتی است که یک فرهنگ معارض آمده و گستره پیدا کرده است، شما از ابزارهای سخت حاکمیتی برای تغییر آن کمتر استفاده می کنید تا فرصت داشته باشید که با حفظ وحدت اجتماعی، با استفاده از ابزارهای فرهنگی آن فرهنگ معارض را در فرهنگ اسلامی هضم کنید.

 

#یادداشت_360

عقیل رضانسب 14020229

 

باغبانی فرهنگ

پذیرش تنوع و تکثر فرهنگی امری مسلم و پذیرفتنی است. اما مهمترین مسأله ای که در این زمینه باید به آن توجه داشت، احتراز از «ولنگاری فرهنگی» است؛ بین پذیرفتن تنوع و تکثر فرهنگی و ولنگاری فرهنگی باید تمایز قائل شد. گاهی به بهانه آزادی در عرصه فرهنگ، اتفاقاتی می افتد، که موجب گمراهی مردم و فساد جامعه می شود. در مقابل این باید ایستاد. نه اینکه پس از شیوع با آن مبارزه کنیم؛ بلکه پیش از ایجاد، زمینه فساد و گمراهی را ایجاد نکنیم و به گونه ای مدیریت کنیم، که مانع از ایجاد موجبات گمراهی و فساد شویم. همانگونه که حضرت آقا می فرمایند :
هماهنگونه که «ما نمی‌خواهیم به مردم بگوییم شما حتماً این کتاب را بخوانید، آن کتاب را نخوانید؛ نه. انواع سلایق، انواع فکرها، انواع ذهن‌ها، انواع استعدادها، باید در مقابل خودشان میدان بازی داشته باشند، برای این‌که آنچه را می‌خواهند، بتوانند انتخاب کنند؛ اما آن چیزی که گمراه کننده و فاسد کننده است، ما نباید اجازه بدهیم وارد میدان شود. این، وظیفه‌ی ماست، وظیفه‌ی دولت است، وظیفه‌ی وزارت ارشاد است. به همین خاطر، این استثنای مطلبی است که من گفتم: ما بایستی فرآورده‌ی کتابی زیاد داشته باشیم.» مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب – 05/03/1377
مدیریت فرهنگ امری نیست که بتوانیم منکر ضرورت آن بشویم؛ اما درمورد اینکه این مدیریت به چه شکل باید اعمال شود، جای گفتگو هست. مثلا این مدیریت باید به گونه ای باشد، که در عین حالی که جامعه به سمت صلاح و رشد رهنمون می شود، منجر به رشد جامعه شود.
«کنترل فرهنگ به صورت کامل نه ممکن است، نه جایز؛ اصلاً رشد فرهنگی با ابتکار و آزادگی و آزادی و میدان دادن به اراده هاست؛ در این تردیدی نیست؛ منتها هوای کار را باید داشت. در تربیت کودک گفته می شود که بچه را خیلی امر و نهی و کنترل و مهار نکنید؛ بگذارید آزادانه برود بازی کند؛ اما معنایش این نیست که اگر لب ایوان رفت و خواست پایین بیفتد، جلویش را نگیریم! باید مراقبت کرد و مواظب بود. این، یک متولی و یک مرکز می خواهد تا از یک طرف مهندسی کند؛ یعنی با یک فکر کلان، با یک نگاه برتر و بالاتر از همة جریان های فرهنگی در داخل کشور، ببیند حقیقت فرهنگی و عنصر فرهنگی چگونه و با چه کیفیتی باید باشد؛ به کدام سمت باید برود و کجاهایش ایراد دارد؛ و از سوی دیگر مراقبت کند که این کارها انجام بگیرد. این مرکز را ما تعریف کردیم: شورای عالی انقلاب فرهنگی.» بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 8/10/1383
«در مقوله فرهنگ، رفتار حکومت باید دلسوزانه و مثل رفتار باغبان باشد. باغبان بهنگام نهال می کارد، بهنگام آبیاری می کند، بهنگام هرس می کند، بهنگام سمپاشی می کند، و بهنگام هم میوه چینی، باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد.» بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 1382/10/23
به صورت کلی، تا وقتی ما در زمینه مدیریت فرهنگی ضعف داشته باشیم، مدیریت امنیتی جایگزین آن خواهد شد و جایگزینی مدیریت فرهنگی با مدیریت امنیتی، آسیب ها و پیامدهای زیادی در پی خواهد داشت.
اگر هم بخواهیم به تنوع و تکثر فرهنگ ها بها بدهیم، لازمه اش دوری از نگاه و مدیریت محافظه کارانه است …