نوشته‌ها

فرامتن را باید درست دید! مهسا امینی، عملیات پدآفندی برای اذهان برون مرزی

از ابتدای حوادث اغتشاشات با موضوع مهسا امینی، عرض شده بود که این حادثه، یک جنگ روانی است و چون جنگ روانی ها اساسا ایجاد شوک می کنند تا به تعبیری وقت خریده شود برای یک هدف و مقصود دیگر، پس قطعا این عملیات یک عملیات پدآفندی است و نمی تواند آفندی باشد.

در دیدار رهبر انقلاب با اعضای مجمع تشخیص مصلحت فرموده بودند:

«این کاری که حالا دشمن دارد در این زمینه انجام میدهد، یک کار انفعالی است، یک کار واکنشی است، عکس‌العملی است؛ یعنی ملّت ایران در فاصله‌ی کوتاه، چند حرکت بزرگ انجام داده، که این حرکتهای بزرگ درست ۱۸۰ درجه نقطه‌ی مقابل سیاستهای استکبار جهانی است»

توضیح رهبر انقلاب نسبت به چند حرکت بزرگ که ملت ایران انجام داده است اشاره دارد به حرکت عظیم جوانان در واقعه کرونا و آخرین آن را واقعه اربعین از سمت ایران دانستند.

باید توجه کرد نقطه اصلی ضربه زننده این واقایع که با حرکت ملت ایران انجام شد، دو چیز است یک نشاط و فعالانه بودن حرکات یعنی انفعالی نبود و در دفاع از یک حرکت دشمن تعریف نمی شود و کاملا تهاجمی محسوب می گردد و دوم متدینانه است یعنی کاملا برآمده از یک حاکمیت دینی است و اگر این الگو در دنیا در حال نشر است الگویی را از ملتی منتشر می کند که حاکمیت دینی توانسته پروژه های دینی با نشاط با ملتش رقم زند.

با توضیحات فوق فرامتن حادثه مهسا امینی را اتفاقاتی از این دست که مثلا فلان قرار داد شانگهای، یا رد و بدل شدن فلان نفوذی بین دو کشور دانست در این موضوع اصلا جایز نیست زیرا که اساسا حادثه مهسا امینی یک عملیات پدآفندی برای ایجاد شوک در از بین بردن توجهات اذهان مردم دنیا بود. مردم دنیا در نگاه به عملیات های مردم ایران در نقاطی حساس شده اند و توجهشان جلب شده که همان دو قابلیتی که رهبر انقلاب ذکر کرده اند را داراست یعنی متدینانه و با نشاط بودن.

«این نشان‌دهنده‌ی چه بود؟ دو چیز را نشان میداد: یکی اینکه ملّت ایران بانشاط و زنده و سرحال است، دوّم اینکه ملّت ایران متدیّن است، به مسائل دینی و ارزشهای دینی پایبند است.»

برای این که این موضوع قدری واضح شود بهتر است که به نوع عملیات مهسا امینی دوباره نگاه شود، اولا اینکه این عملیات آن قدر که برای ظهور و بروز خارج از ایران آن یعنی بین الملل، طراحی و کارشده است برای داخل ایران آن زحماتی کشیده نشده است لذاست که می بینیم اصل اتفاق داخل ایران در چند اغتشاش به هم ریخته ضعیف خلاصه می شود که اتفاقا از طریق سلبیریتی های بین المللی ایرانی از خارج هدایت می شود؛ سطح تبلیغات دنیای بدون ایران برای مهسا امینی آن قدر بالاست که امثال خواننده های مطرح خارجی، بازیگران، ورزشکاران و حتی سلبریتی هایی که قدیمی هستند و از دایره فعالیتی شان خارج شده اند در حال حرف زدن هستند. این یعنی اگر سریع تر معنایی که به ذهن دنیا به واسطه حادثه هایی چون اربعین که از سمت ملت ایران کلید خورده است شسته نشود و فراموش نگردد، قطعا امتدادهایی برای آن رقم خواهد خورد که قطعا منجر به شکست زودتر از موعد استکبار جهانی خواهد شد.

با توضیحی که آمد قدری می توان به فرامتن حادثه اغتشاشات اخیر با نگاه به بیانات رهبر معظم انقلاب پرداخت:

«اینها شوخی نیست؛ اینها مسائلی است که بار اوّل است در دنیا دارد اتّفاق می‌افتد. یک سرودی در یک کشوری تولید بشود، بعد تکثیر بشود در چندین کشور دیگر و جوانها [آن را همخوانی کنند] که حالا من اسم کشورها را نمیخواهم بیاورم؛ اگر اسم بیاورم، قطعاً بعضی از شما که اطّلاع ندارید، تعجّب خواهید کرد. اینها اطّلاعات ما است؛ اطّلاعات دقیق و نزدیک ما است. خب، این بُروز ملّت ایران در محیط منطقه و فراتر از منطقه، آن هم به این شکل، چیزهایی است که دشمن اینها را میبیند و در قبال آن نمیخواهد ساکت بنشیند؛ [لذا] در مقابلش این کارها را انجام میدهد. می‌نشینند برنامه‌ریزی میکنند که اوّل مهر، ایران را مثلاً فرض کنید که مشغول به اغتشاش کنیم و [مانند] اینها. این یک نکته‌ی بسیار مهمّی است: حرکت دشمن حرکت انفعالی است، و ابتکار دست ملّت ایران است؛ خدا را شکر و بحمدالله. این جور حرکات است که ملّتهای دیگر را مجذوب ملّت ایران میکند،‌ مجذوب ایران میکند، مجذوب حرکت ایرانی میکند. خب، ‌این چند حرکت با فاصله‌ی کوتاه گرایش دینی مردم را نشان داد، نشاط جوانان را نشان داد و طبعاً این، ۱۸۰ درجه نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که آنها میخواهند در ایران وجود داشته باشد و اگر وجود ندارد نشان بدهند، این [جور] است. لذا می‌آیند دچار عکس‌العمل میشوند؛ عکس‌العمل‌های ناشیانه و ابلهانه‌ای که دشمن انجام میدهد.»

در یادداشت های قبل نیز بحثهایی از آبشخورهای درگیری تمدنی این حادثه نیز بحث هایی آمده است که می توان با نظر به آنان این بحث را تا حدودی تکمیل کرد:

آزاداندیشی ما یا آنها

آزاداندیشی در غرب مدرن پیوند شدیدی با روشنگری و روشنفکری دارد و بیشتر به معنای جرئت و جسارت نقد نامحدود و بدون حد و حصر سنت است. منظور از سنت بیشتر دین  است و هر بخشی از سنت که جزمی و غیر قابل خدشه باشد.
لذا جریان آزاداندیشی در غرب بیشتر مواجهه‌ای شالوده‌شکنانه با دین و تفکر دینی دارد. فضای قرون وسطایی که قبل از روشنگری حاکم بود از عمده عوامل شکل‌گیری آزاداندیشی به حساب می‌آید. وقتی انسان مدرن سعی در رهایی از هر قیدی داشت و به دنبال آزادی بود یکی از حیطه‌های که شدیدا در آن نیاز به آزادی احساس می‌کرد، اندیشدن بود و به خاطر فضای ممنوعیت تفکر و تقلیدی که در مسیحیت قرون وسطا وجود داشت، بیشترین مانع برای آزاداندیشیدن را در دین دید و به درگیری با آن مشغول شد و تا جایی که آزاداندیشی با دگراندیشی جابه‌جا شد و در عمل آزاداندیشی برابر با بی‌دینی شد. و آزاداندیش کسی است که جزم‌های ادیان سنتی را نمی‌پذیرد.

رهبر معظم انقلاب در بهمن ۸۱ در دیدار با اعضای انجمن قلم نکاتی را در خصوص آزاداندیشی مطرح می‌کنند که همین باعث می‌شود تا جمعی از حوزه و دانشگاه در استقبال از بیانات ایشان نامه‌ای بنویسند. رهبر انقلاب در پاسخ به این نامه در تاریخ ۱۶ بهمن نامه‌ی تاریخی و مشهوری نگاشتند.
این نامه و جریانات آن روح تازه‌ای در فضای جسد بی‌جان آزاداندیشی در فضای ایران دمید و از آن پس در باب آزاداندیشی و به خصوص کرسی‌های آزاداندیشی پویش‌هایی شکل گرفت؛ با افت خیزهای آن. و همچنین خود ایشان در بیانات متعدد شروع به تبیین آزاداندیشی و ضرورت و جایگاه آن کردند و تا همین اواخر هم ادامه داشته است و قطعا در آینده هم به آن خواهند پرداخت؛ چرا که از نوع طرح مسئله مشخص است که آزاداندیشی خواسته‌ی ایشان است و چاره‌ی بسیاری از مشکلات را در آن می‌بینند.

در این مقام باید رابطه آزاداندیشی که مدنظر آقا بوده و هست با آزاداندیشی که مسئله غرب مدرن است روشن شود. مراد حضرت آقا از آزاداندیشی با آنچه به عنوان آزاداندیشی در غرب مسئله و مطرح شده است، چه نسبتی دارد؟ آیا ایشان آن آزاداندیشی که در غرب مسئله است را رواج می دهند یا مراد دیگری دارند؟ آیا امکان تغاییر وجود دارد؟ آیا یک فرم است با محتوا‌های مختلف یا اینکه در فرم هم مختلف هستند؟ آیا می‌توان میان آن دو رابطه عموم خصوص من وجه و یا عموم خصوص مطلق برقرار کرد؟