نوشته‌ها

راهبرد طراحی ها

این که ما بتوانیم با مفاهیم اسلامی و با فرهنگ اسلامی دست به طراحی ساختار مناسب جامعه اسلامی بزنیم تفکری راقیست. مهندسی فرهنگی و مهندسی فرهنگ باید در تمام ساختارهای اجتماعی جامعه حضور و بزور داشته باشد.از فرط عدم درک فرهنگ و اثرات آن بر روی دیگر ساختارها به سمت پیوست های فرهنگی رفته ایم. البته همین را هم نخبگان فرهنگی جامعه انجام می دهند ولی به نظر می رسد باید راهبرد طراحی ها تغییر کند.باید تمام طراحی های ما فرهنگ پایه باشد چرا که ظهور و بروز دین در حوزه فرهنگ بسیار غلیظ تر از دیگر عرصه ها خواهد بود.اگر بخواهیم دقیق تر بیان کنیم فرهنگ جایگاه رتبی بالاتری نسبت به دیگر عرصه ها دارد و علت آن اثراتی است که فرهنگ بر دیگر عرصه ها می گذارد.مثلا اقتصاد فرهنگ پایه خود مساله مهمی است.غیر از این که باید به خود مقوله فرهنگ  رسیدگی شود باید بدانیم که رسیدگی به فرهنگ دیگر ساختارها را دستخوش تغییر قرار خواهد داد.این ادعا در اینجا مطرح می شود که علم اقتصاد می تواند مبادلات مالی را بهینه کند و توان به نمایش کشیدن گزاره های اقتصادی را دارد ولی توان مدیریت کلان اقتصاد را خود علم اقتصاد نخواهد داشت.علت این امر پدیده اقتصاد فرهنگ پایه است و اگر شما بخواهید گزاره های کلان اقتصادی را تغییر بدهید نیازمند تغییر در اذهان مردم هستید و تغییر در اذهان مردم فرهنگ نام دارد.