اهمیت مهندسی فرهنگی
مهندسی فرهنگی اهمیت بسیار بالایی دارد، که متاسفانه به آن توجهی نمی شود و به عبارت بهتر، درک درست و دقیقی از آن وجود ندارد. نه تنها درک صحیحی از مهندسی فرهنگی نداریم، بلکه نسبت به پیوست فرهنگی هم، خیلی بی توجه هستیم. با اینکه پیوست فرهنگی الگویی خفیف تر از مهندسی فرهنگی است، ولی چون با عبارت پیوست و به صورت موضوعی مازاد بر اصل به آن توجه می شود، طبعا مورد توجه قرار نمی گیرد و نگاه فرعی به آن می شود.
وقتی به مهندسی فرهنگی یا حتی پیوست فرهنگی در موضوعات مختلف توجه نمی کنیم و طبعا از الگوهای غربی تبعیت می کنیم، طبعا مشکلات فرهنگی بسیاری برای ما پدید می آید، که مجبوریم برای برطرف کردن آن مشکلات برنامه ریزی کرده و راه حل هایی بیابیم، یا پدید آوریم.
این موضوع، ناشی از درک نکردن ظرفیت های تمدنی است، که پس از انقلاب در اختیار داریم و مثل قبل از انقلاب، کاملا منفعلانه در صدد اصلاح و ویرایش مشکلات فرهنگی مردم و جامعه هستیم و اصلا در این سطح نمی اندیشیم، که چگونه می توانیم از ساختارهای حاکمیتی استفاده کنیم و فرهنگ جامعه را با سرعت و کیفیت خیلی بیشتری ارتقا بدهیم.
برای تبیین بهتر موضوع، مثالی از استاد طاهرزاده به عنوان حسن ختام یادداشت می آورم : شما به شکل آشپزخانههای گذشته و حال بنگرید. اگر آشپزخانهی OPEN داشته باشیم و هال بزرگی هم داشته در مقابل آن باشد که همهی مهمانها در آن جمع شوند، وقتی خانمها و آقایان به عنوان میهمان در آنجا جمع شوند، طبیعی است که خانمها برای میهمانی آرایش کنند و بهترین لباسهاشان را هم بپوشند. اگر مذهبی باشند خانمها این طرف سالن مینشینند و مردها هم طرف دیگر. حال هرقدر هم که خانمها بخواهند خود را از چشم نامحرم بپوشانند شکل محیط طوری است که نمیتوانند و لباسهای میهمانی هم که عموماً مقداری باز است، معلوم است که در این فضا رعایت احکام الهی سخت میشود لذا در این سبک از زندگی چارهای نیست جز اینکه خانمها از احتیاطهای دینی کوتاه بیایند، بدون اینکه بخواهند. فضا است که این بیاحتیاطی را تحمیل میکند، از طرفی وقتی آشپزخانهی OPEN در انتهای سالن در معرض دید مردان است خانم خانه نمیتواند خود را حفظ کند و این سبک زندگی او را مجبور میکند از عقاید خود عدول کند، حتی اگر قبول داشته باشد باید نسبت به نامحرم حجاب را رعایت کند، اما این سبک زندگی آن حجابی را که او میخواهد رعایت کند، نمیپذیرد. در حالیکه اگر محل پذیرایی مردان از زنان جدا بود، مانند خانههای سنتی که دور تا دور حیاط خانه اتاق بود، خانمها در اطاق مخصوص به خود به راحتی چادرهای خود را بر میداشتند و زیباییهای خود را ظاهر میکردند و مردان هم جدا بودند و آشپزخانه هم گوشهای از خانه بود، هم مردان در امنیت بودند که چشمشان به نامحرم نیفتد و بخواهند بقیهی زنان را با همسر خود مقایسه کنند و هم زنان راحت بودند.